برنامه ریزی به روش یک چیز
واژه «اصل گرایی» یکی از کلماتی است که قطعا در کتاب های متنوع توسعه فردی و اساتید مدیریت زمان شنیده اید. عجله در انجام کارها و انجام دادن چندکار به صورت همزمان تبدیل به یکی از عادت های انسانهای قرن حاضر شده است. دلیلاش مشغله های زیاد و شاید شبکه های ارتباطی گسترده یاشد. (بیشتر بخوانید: تکنیک مدیریت زمان پومودورو، چیست؟)
حتما بین دوستانتان کسانی را میشناسید که در یک زمان مشغول پیش بردن چند کار به صورت همزمان هستند، حتی گاهی از یک دقیقه برای انجام چند کار استفاده میکنند؛ پاسخ تماس تلفنی، نوشته ایمیل به مشتری، صحبت کردن با همکاران و … .
اینطور میشود که لیست بلندبالایی از کارها را برای هر روز مینویسیم و این چندتکلیفی در لیست کارهای روزانه گاهی مانع تمرکز و کارعمیق میشود.
شاید این احساس را تجربه کرده باشید: «حس آشفتگی ناشی از اینکه در ذهنتان انبوهی از کارهاست و فرصت انجام دادنشان را ندارید و این فشردگی کارها حس بی انگیزگی و کسالت را در افراد ایجاد میکند»
اگر فردی اهل کتاب خواندن باشید حتما چندین جلد کتاب با موضوعات هدفگذاری و برنامه ریزی شخصی خوانده اید، اما ممکن است هنوز برای انتخاب کردن یک هدف برای هر روز و هر سال و تقسیم بندی زمانتان با خودتان در کلنجار باشید.
هدف ما این است که بعد از خواندن این مقاله حواشی زندگیتان را حذف کنید و تنها یک هدف و کلمه محوری برای زندگیتان انتخاب کنید. ما به آن قلب زندگی میگوییم. شما برای زنده ماندن نیازمند قلب هستید اما احتمالا فقط نیازمند یک قلب باشید، پس باید یک هدف را برای خود برگزینید.
قلب زندگیات را پیدا کن و برایش عمرت را بگذار و به هرچیزی که به رسیدن به آن کمک نمیکند “نه” بگو.
موفقیت و کار خارقالعاده فقط و فقط با تمرکز بر یک چیز که همان قلب زندگی شماست اتفاق میافتد.
راهنمای مطالعه:
تمرکز، چگونه به ما کمک میکند؟
اگر سبک زندگی انسان های غیرعادی با نتایج فوقالعاده را بررسی کنیم میبینیم که زندگی آنها مدیون کارعمیق و ده ها هزار ساعت تمرکز بر قلب زندگیشان است.
احتمالا این دیالوگ را از ورزشکارهای برتر جهان شنیده اید که میگویند:
اگر ده هزار ساعت تمرین کنی در هر زمینه میتوانی موفق شوی!
ابتدا باید این دروغ ها را که درباره موفق شدن شنیده ایم دور بیندازیم :
-
- همه چیز به طور یکسان اهمیت دارند
- عملکرد چند تکلیفی
- قدرت اراده همیشه در دسترس است ( راستش را بخواهید همیشه در دسترس نیست بلکه دائما باید تقویت شود )
- زندگی متعادل و متوازن ( همیشه اتفاقاتی به صورت ناگهانی برایتان پیش میآید )
- هر چیز بزرگ بد است ( سقف آرزوهایتان را بلند بچینید و به کم قانع نشوید )
بیایید با هم معنای خوشبختی را مرور کنیم
خوشبختی یعنی :
حس رضایت از لحظه حال و وقتی به پشت سرمان نگاه میکنیم احساس رضایت داشته باشیم نه احساس پشیمانی
اگر میخواهیم در آینده احساس پشیمانی نکنیم باید این لحظه حال را زندگی کنیم. سبک زندگیای لازم داریم که با آن بتوان در مسیر رسیدن قرار گرفت. اگر بخواهم تجربه ی شخصی خودم را بگویم، باید به شما توصیه کنم که با خودتان، علایقتان، دوستان و خانواده تان و حتی با محیط رو راست باشید.
بگردید درون خودتان و دلیل زندگی کردن و نفس کشیدنتان را پیدا کنید. خودتان را ارزیابی کنید، ببینید برای چه کاری حاضر هستید تمام روزتان را وقت بگذارید و حتی بی خوابی بکشید.
بعد قلبی که تا آخرین لحظه خون به زندگی شما پمپاژ میکند را انتخاب کنید. از برنامه ریزی برای ۵ سال آینده شروع کنید تا به لحظه حال برسید.
در هر زمان تنها برای یک کار تمرکز کنید (این جمله را من با فونتی درشت جلوی چشمم گذاشته ام تا روحیه چندتکلیفی ام را مهار کنم.)
اما قطعا کار بسیار دشواری است اینکه تعهد داشته باشید و برای مهمترین هدف زندگی به طور مداوم و متمرکز وقت بگذارید. راهکار من این است که ۳۰ یا ۴۰ یا به قول یک روانشناس ۶۵ روز برای آن کار وقت بگذارید و به هر مشقتی شده آن کار (منظورم همان قلبتان است ) را انجام دهید.
تنها راه تعهد این است که آن کار برای شما تبدیل به یک عادت شود تا سریعتر و راحت تر انجامش دهید.
نوشته ام را با یک نقل قول خاتمه میدهم این جمله را چندین بار بخوانید و به آن عمل کنید:
برنامه ریزی، آینده را به زمان حال میآورد به طوری که میتوانید هم اکنون برای آن کار کنید
دیدگاهتان را بنویسید