بخوان برای موفقیت ۶ ( پادکست ۵۱ تا ۶۰ )
خواندن در ابعاد متفاوت زندگی ما تاثیرات شگفت انگیزی دارد. هرچه بیشتر مطالعه کنید، با ابعاد جدیدی از زندگی آشنا می شوید. کتاب، گشایش امکان است.
بخوان برای موفقیت ، مجموعه پادکستهایی است که در کانال تلگرامی مرتا منتشر میگردد و سعی داریم تا خلاصهای از آن را پس از انتشار، در اینجا بنویسیم.
شمارهی ۴۱ تا ۵۰ سری پادکست های ”بخوان برای موفقیت ” را در این صفحه ببینید.
در این این سری از پادکست های بخوان برای موفقیت، درمورد چه چیزهایی حرف خواهم زد؟
بخوان برای موفقیت ۵۱؛ چگونه در امتحانات موفق شویم؟
اکثرا افراد برای مطالعه کردن کتاب از ابتدا شروع میکنند تا انتها، درصورتی که شاید در طول ترم اصلا توجهی به موضوع درس نداشتند و صرفاً دنبال حفظ کردن بودهاند. بعضیها سوالهایی را از قبل دارند و به دنبال پاسخ آنها میروند و فقط آنها را میخوانند. در این صورت احتمال یادگیری خیلی خیلی کم است، اما اگر شما یک بار تا انتها به صورت تندخوانی کتاب یا جزوه را بخوانید و بدانید که کلاً داستان چیست و موضوع چیست و قرار است به کجا ختم شود،سپس بار دوم برگردید برای حفظ کردن و جدیخوانی یادگیری بیشتری خواهید داشت.
اگر بار اول شما ۲۰ درصد یادگیری داشته باشید، که احتمالاً ندارید؛ بار دوم حدود ۴۰ _ ۵۰ درصد یادگیری خواهید داشت، ضمن اینکه شما در زمان خیلی کمی دوبار مطالعه کردهاید، چون بار اول قرار نیست که شما بسیار جدی و محکم بخوانید و به حافظه بسپارید، فقط یک مروری انجام میدهید که ما اسم آن را پیشخوانی میگذاریم و از فنون تیترخوانی و تندخوانی استفاده میکنید.
تیترها را مطالعه میکنید و بعد از آن خیلی سریع کلمات درشت و چیزهایی که به آن تیتر ربط دارد را مرور میکنید و قرار نیست چیزی را حفظ کنید، فقط ممکن است برای شما چند سوال ایجاد شود.
بعد وارد مرحله جدیخوانی میشوید، همان چیزی که همهی ما بلد هستیم، خط میکشیم، حفظ میکنیم، متوقف میشویم، و بعد ادامه میدهیم تا انتها اگر زمان داشتیم باز هم مرور میکنیم. شما تا زمان امتحان هر چه بیشتر مرور داشته باشید موفقتر خواهید بود، اگر زمان مطالعه وقت دارید؛ نمودار بکشید، نقشهذهنی رسم کنید و آنها را مرور کنید و یا خلاصههایتان را مرور کنید خیلی خیلی جلوتر از بقیه رقبا خواهید بود.
بخوان برای موفقیت ۵۲؛ شباهت موبایل و کتاب
افلاطون مخالف کتابخوانی بوده است، اما به چه علت؟
ما امروزه با تلفنهای همراه مشکل داریم، بچهها زیاد وقتشان را با تلفن همراه یا تبلت میگذرانند و این اتفاق آنها را از جامعه دور میکند.
فلسفه افلاطون هم در مورد مخالفتش با کتاب خواندن این بود که بچهها دارند درگیر دنیای غیر فیزیکی میشوند، پس ما باید آنها را به دنیای واقعی بیاوریم. پسر بچهها باید در کنار پدرانشان کار کنند، باید تجربه بیاموزند؛
نظر او همان عملگرایی بوده است، و نگاهش نیز شبیه نگاه ما بوده است.
او کتاب را یک ابزار نوظهور میداند و میگوید: “بچهها خیلی خوشحال هستند و کتاب میخوانند و دیگر در جامعه نمیآیند” و به همین علت کتاب خواندن را نفی کرده است.
اما بعد چه اتفاقی میافتد؟!
میگویند محتواهایی را به افراد بدهیم که وقتی میخوانند به کارشان بیاید، محتوایی بدهیم که به سمت جامعه بیایند و با جامعه ارتباط برقرار کنند، بتوانند رشد کنند، بتوانند تجربههای دیگران را از طریق این کتابها بخوانند و تجربه کسب کنند.
پس کتابها به سمت خواندن برای موفقیت در جامعه میرود. بخوان برای آن چیزی که باید به آن عمل کنی.
اما در مورد گوشیهای همراه، میخواهم یک تذکر به شما بدهم که میشود همین کار را کرد، همانطور که سالها قبل از میلاد افلاطون و بعد سقراط عملاً کتابخوانی را دوباره ترویج کردند و ادامه دادند؛ میتوان دوباره در این عصری که زندگی میکنیم، تلفنهای همراه را برای بچهها، برای فرزندانمان، تبدیل کنیم به یک منبع یادگیری.
شاید در آینده واقعا کتابها حذف شوند، شاید گوشیهای همراه خیلی بیشتر دست مردم باشند و بیشتر استفاده شوند، پس اگر این را بتوانیم مدیریت کنیم، به طوری که ابزارهای الکترونیکی و تکنولوژی جدید بتواند در خدمت یادگیری و رشد ما باشد، خیلی بهتر میتوانیم در جامعه موثر باشیم و موفقیت را بیشتر حس میکنیم.
بخوان برای موفقیت ۵۳؛ کتابخوانی را تبدیل به یک فعالیت اجتماعی کنید
ما در این پادکستها، در سال ۹۸ به دنبال این بودیم که فرهنگی را جا بیندازیم که کتاب خواندن تبدیل به یک کار کاربردی شود.
کتاب خواندن یک کار انفرادی نیست، اینکه فردی گوشهای بنشیند و برای خودش هر کتابی که دوست داشت را بخواند، اینطور نیست. کتابها باید برای حل یک مشکل، رفع یک نیاز، کمک کردن به دیگران، کمک کردن به خودمان خوانده شود.
از خودتان شروع کنید، با نزدیکانتان قرار بگذارید و کتابهایی را با هم بخوانید. در گروههایی در پیامرسانهای مختلف میتوانید عضو شوید یا چند نفری یک گروه درست کنید و یک ژانر کتاب را با هم بخوانید، مثلاً کتابهای داستان بخوانید و در مورد آن با هم صحبت کنید. میتواند کتابها متفاوت باشد، میتواند کتابها مشترک باشد، اما خیلی خوب است که بتوانید یک سبد مطالعه داشته باشید و هر نوع ژانر را با یک گروه خاص بخوانید، مثلاً کتابهای بینشی را در یک گروه. کتابهای داستانی، کتابهای توسعه فردی و موفقیت، کتاب مربوط به کسب و کارتان را، هر کدام را در گروه مربوط به خودش. حتی میتوانید یک کتاب را خانوادگی با هم بخوانید. هر کسی قسمتی از کتاب را بخواند و برای دیگران توضیح دهد.
بعضی کتابها گرهی از فرش ما هستند. بعضی کتابها تخصص ما را تکمیل میکنند، واقعا به آن کتاب نیاز داریم، و از این رو باید به سراغش برویم و کلمه به کلمه، بارها و بارها بخوانیم.
اما اکثر کتابها این طور نیستند، چون ما نمیتوانیم در همه زمینهها متخصص باشیم.
اینکه بتوانید در مورد کتابی که میخوانید، نظر بدهید، در جمعها اگر از کتابی استناد میکنید، بگویید. این هیچ اشکالی ندارد اگر که شما بگویید من در فلان کتاب این مطلب را خواندم.
بعضیها دوست دارند بگویند من خودم این را میدانستم و منبعی از کتاب ندارم، اما به این فکر کنید که اگر شما بگویید که من این مطلب را خودم میدانستم، چه اتفاقی میافتد؟! یا اینکه بگویید من این موضوع را در فلان کتاب خواندم، آن وقت چه اتفافی میافتد؟ (یک، من کتابخوانم؛ دو، شما هم این کتاب را بخوانید؛ سه، اگر کتاب بخوانید دانشتان مثل من بالا میرود.)
شما علاوه بر اینکه یک نکته درستی را برای آن جمع توضیح دادهاید، آنها را تشویق به کتابخوانی کردهاید و به این صورت کتابخوانی تبدیل به یک فعالیت اجتماعی میشود.
امروز، مسئله ما این است که آدمها به سمت کتاب بیایند، با هر کتابی که علاقه دارند، نه کتابهایی که ما علاقه داریم. گره خوردن زندگی انسانها با کتاب، عامل کتابخوانی جامعه ماست.
بارها برای کودک و نوجوان گفتم و در سایت نوشتهام و اینجا هم اشاره میکنم به اینکه حتی بچههایتان، خواهر و برادرهای کوچکتان، حتی اعضای فامیل که نوجوان یا کودک هستند را تشویق کنید کتابی را که خواندند برای شما تعریف کنند، به جای شخصیتها بازی کنند؛ تا این ارتباط خانوادگی، ارتباط اجتماعی با کتاب خواندن ایجاد شود و حتی برای آن کودک هم، کتاب خواندن تبدیل به یک کاربرد شود و بتواند کاربرد آن را در زندگیاش ببیند.
کتابخوانی را به تنهایی انجام ندهید و سعی کنید تا کتابخوانی را تبدیل به یک فعالیت اجتماعی کنید.
بخوان برای موفقیت ۵۴؛ چگونه کتاب خواندن باعث موفقیت ما در عرصههای مختلف میشود؟
مثلا شما یک مدیر هستید و مشکل استخدام در سازمان دارید. چه قدر کتاب در این حوزه مطالعه کردهاید؟
آگهی میدهید، نیروی انسانی میآید، مصاحبه میکنید، و بر اساس فردی که میخواهید و سوالاتی که میپرسید، به نتیجه میرسید که کدام یک را استخدام کنید.
شما میدانید کتابهایی در این موضوع وجود دارد، مثلا کتاب سوالات موثر برای مصاحبه.
تا حالا به سراغ چنین کتابی رفتید؟
یا کتابهایی که در حوزه منابع انسانی وجود دارد را چه قدر مطالعه کردهاید؟
برای اینکه بتوانید یک فرآیند برای استخدام درست کنید، چه قدر کتاب خواندید؟
وقتی این کتابها خوانده میشود، موفقیت شما در آن موضوعی که مشکل داشتید، تضمین میشود.
خیلی از ما چون در دنیای ساندویچی زندگی میکنیم، دنیایی که دوست داریم همه چیز فستفود و آماده باشد، وقتی هم به مشکلی برخورد میکنیم، مثلا مشکل مدیریتی، خیلی سریع به دنبال یک راه حل، یک تکنیک هستیم.
در دورههای ما بحثهای تکنیکهای حافظه تدریس میشود.
خیلیها از همان ابتدا میگویند یک تکنیک یاد بدهید که سریع باشد.
اما این نیاز به تمرین دارد، نمیشود به همین سرعت با یک تکنیک حافظهتان قوی شود.
یکی از دلایل کتابنخوانی ما در عصر جدید همین است که ما منتظر فست فود هستیم، حتی ممکن است گاهی کلاس تندخوانی میآییم برای اینکه فکر میکنیم، تندخوانی یعنی تند خواندن و چون حوصله نداریم که زیاد برای کتاب وقت بگذاریم، تندخوانی را یاد بگیریم تا کتاب بیشتر بخوانیم و این اشتباه است.
تندخوانی قرار نیست وقت شما از کتاب خواندن را کم کند، اتفاقا وقت شما را بیشتر میکند با این تفاوت که شما کیفیت مطالعهتان بالاتر میرود و مطالب در ذهنتان بیشتر میماند، سراغ کتابهایی میروید که برایتان مفید است و کتاب خواندن عامل موفقیتتان میشود.
برخی دیگر منتظر هستند که کسی به آنها کتابی را معرفی کند، این سنت خوبی است اما خواندن برای موفقیت باید کتابگردی داشته باشد، باید گشت و گذار داشته باشد، هر چه کتابفروشی بزرگتر باشد، بهتر است.
کتابفروشی مترو مشکلی را از شما حل نمیکند؛ پس چهار اثر از فلورانس را اگر گوشهی خیابان انقلاب یا مترو و اتوبوس پیدا کردید و خواندید و گفتید این فوقالعاده است، این نشان میدهد که شما کتاب زیاد نخواندید، چون بسیار کتابهای زیادی هست که میتواند متحول کننده باشد و به راحتی پیدا نمیشود.
زمان گذاشتن برای پیدا کردن یک کتاب بر اثرگذاری آن کتاب، تاثیر میگذارد.
چه قدر برای اینکه پاسخ سوالاتتان را بگیرید سراغ کتابفروشیها میروید؟
این سبک زندگی و این سبک پیدا کردن جواب سوال، شما را به موفقیت میرساند و کتاب خواندن موفقیت شما را تسریع میکند.
حتی برای کسانی که دانشجو هستند و فکر میکنند دانشجویی یعنی درس خواندن، و نمرهی بالا گرفتن و اینکه چطور میتوانند با کتاب خواندن نمره بگیرند؟
چطور فکر میکنید این اتفاق نمیافتد؟!
چرا فکر میکنید دانشجویی فقط درس خواندن است؟
شما باید در دوران دانشجویی ابعاد اجتماعیتان را وسیع کنید، افکارتان را وسیع کنید، باید بینشهای مختلف را ببینید و تحلیل کنید، شما به معنای واقعی در دانشگاه وارد اجتماع میشوید.
پس شما باید وسعت مطالعه داشته باشید در دوران دانشگاه و ایام تحصیل.
شما باید درسهای سخت و به شدت تئوریکی که در دانشگاه میخوانید را در کتابفروشیها به دنبالش بگردید و کتابهای نرم و سادهتر آن موضوع را پیدا کنید و با ایدههای جدیدی که در این کتابها گفته میشود آشنا شوید و اینها را با تئوریهای سخت تطبیق دهید.
آنوقت دانشتان را بهتر میتوانید به مردم عرضه کنید، به زبان مردم با مردم حرف میزنید نه به زبان اساتید دانشگاه و پذیرش مردم از شما هم بیشتر میشود.
موفقیت با کتاب خواندن با ایجاد سبک زندگی کتابخوانی است نه با راحتطلبی.
زحمت بکشید، فکر کنید، تلاش کنید، جستجو کنید و به دست بیاورید، تلاش کنید، به کار ببندید و به دیگران هم انتقال دهید.
بخوان برای موفقیت ۵۵؛ آیا کتابهای تاریخ شفاهی انقلاب باید جزو لیست مطالعاتی ما باشند؟
یکی از ژانرهایی که اغلب نوجوانان مطالعه میکنند تاریخ شفاهی دفاع مقدس است که کتابهای بسیار تاثیرگذاری هستند.
بعضیها این نوع کتابها را به شدت نقد میکنند و میگویند به آنها کتاب نگویید.
من با این امر مخالف هستم، اما با این موضوع که آن کتابها به عنوان کتابهای خوانده شده، محاسبه شود هم مخالف هستم.
سبک نوشتاری این کتابها به این صورت است که مثلا یک یا چندین نفر راوی هستند و صدایشان را ضبط کردهاند و توسط یک نویسنده خوشذوق اینها جمعآوری، تدوین و نوشته شده است.
در مواردی مشاهده میشود که نویسنده کار خارقالعاده کرده است و خواندن آن کتاب آنقدر جذاب و آنقدر هیجانانگیز است، که تاثیر نویسنده بر صحبتهای راوی داستان کاملا مشخص است.
اما کتابهای زیادی را باید مطالعه کرده باشید تا متوجه شوید که اگر عدهای میگویند این نوع کتاب را به عنوان سرانه مطالعه خودتان محاسبه نکنید، دلیلش چیست؟
اگر بگوییم این کتابها داستان است، استانداردهای یک رمان و داستان را ندارد؛ اگر بگوییم این کتاب آموزشی است، استاندارهای آموزشی هم ندارد. درحالیکه هم حالت داستانی دارد و هم از آن چیزهایی را یاد میگیرید و هم تاثیرگذار است.
به خاطر این است که پشت آن کتاب یک شخص واقعی وجود داشته است.
روایت معاصر است و با آن به خوبی ارتباط برقرار میکنیم، اسمها و فرهنگها خیلی شبیه است، دلیل این ارتباط این است.
اما خیلی باید روی آن کتاب کار جدی شود، که بتواند بین المللی شود.
امیدوارم به صورتی این کتابها نوشته شود که به جهان معرفی شود و تحت احساسات و جو و شرایط جامعه کتابی فورا چاپ نشود.
مثلا شخصیتی مثل قاسم سلیمانی، شخصیتی است که باید در دنیا شناخته شود و حیف است اگر بخواهد در حد همین کتاب خاطرات باقی بماند. کتاب باید خیلی جدی توسط افراد خبره شخصیتسازی و داستانسازی شود، حرفهای کار شود و این کتاب ترجمه و بعد از آن در همه جای دنیا پخش شود.
پس نباید بگوییم این نوع کتابها خوانده نشود، اما باید حواسمان باشد که میتوانیم این کتابها را در ساعاتی بخوانیم که ذهنمان زیاد نیاز به تمرکز ندارد چون کتابهای قویای نیستند که بخواهند فکر ما را درگیر کنند.
هم تاثیر خود را میگذارد، هم زمانتان هدر نمیرود، هم با قهرمانهای کشورتان آشنا میشوید و هم میتوانید روی دیگران تاثیر بگذارید.
از این نگاه اگر به کتابهای تاریخ شفاهی نکاه کنید، کار درستی است.
اما اگر فقط ژانر مطالعاتیتان این نوع باشد، اشتباه است و احتمالا اصلا متوجه نشدهاید که کتاب یعنی چه!
کتاب یعنی صفحه به صفحهاش تو را ساعتها به فکر فرو ببرد، بینش تو را ذره ذره به هم بریزد، پارادایمهای ذهنیت دچار زلزله شود و بعد شروع به ساختن آنها کنی؛ بر اساس کتابهایی که میخوانی.
کتاب باید بتواند اهداف تو را بچیند، باید بتواند تو را به هدفت نزدیکتر کند و تو را به سفر درونی خودت ببرد.اگر توانست این کارها را بکند یعنی کتاب.
بخوان برای موفقیت ۵۶؛ چرا کتابهای صوتی را پیشنهاد نمیکنم؟
من از کتاب صوتی استفاده نمیکنم چون نمیدانم چگونه به من کمک میکند.
وقتی کتابی را از روی متن میخوانم خیلی سرعت مطالعهام بیشتر است، خیلی زمان کمتری را از من میگیرد و خیلی فهم آن برای من بیشتر است؛ چون بیشتر ذهنم درگیر آن محتوا میشود و به کار دیگری مشغول نیستم.
نکته: ما فایلهای صوتی بخوان برای موفقیت را ضبط میکنیم، نه بشنو برای موفقیت را و خیلی اصرار داریم به خواندن.
قشر زیادی از افرادی که طرفدار کتاب صوتی هستند، افراد کتابنخوان هستند، حوصلهی کتاب دست گرفتن ندارند و برای اینکه کتابی هم خوانده باشند، به سراغ کتابهای صوتی میروند و یک کتاب را شاید خیلی طول بکشد تا تمام کنند.
عدهای دیگر هستند که میگویند ما مشغول کار دیگری هستیم و برای همین کتاب صوتی را گوش میدهیم، این خوب است. اما چرا کتاب صوتی؟ زیباییِ کتاب به خواندن خود کتاب است، خودتان تجربه کنید، کسی دیگر با صدای دیگری برایتان نخواند. دیدن کلمات و درک بصری، خیلی موثر است.
من به این آدمها که وقتهای پِرتشان را بابت کتابهای صوتی میگذارند؛ پیشنهاد میکنم که پادکست گوش کنند. اثری که پادکست برای شما میگذارد، در یادگیری شما و در بهینه کردن زمان شما چندین برابر کتاب صوتی است.
چون کتاب صوتی، کتابی بوده است که برای خواندن، نوشته شده است و گویندهی آن به درک مطلب شما اضافه نمیکند.
این روزها، دنیا، دنیای پادکستهاست.
من برای شما این پادکست را ضبط میکنم، انگار با شما حرف میزنم، تاثیر این بیان من بهتر از متنی است که بعدا قرار است در سایت پیاده شود.
پادکست را افرادی ضبط میکنند که چندین کتاب خواندند و حالا در مورد موضوعی با بقیه صحبت میکنند و صدایشان را ضبط و منتشر میکنند.
من به عنوان یک آموزشدهندهی کتاب و کتابخوانی و به عنوان یک یادگیرندهی این عرصه، کتاب صوتی را توصیه نمیکنم.
اگر فردی را میشناسید که فقط کتاب صوتی گوش میدهد و هیچ کتاب دیگری در زندگیاش مطالعه نمیکند برایش کتاب صوتی خوب است، حداقل یک ارتباطی با کتابها دارد.
اما اگر فردی کتابخوان هستید توصیهی من خواندن خود کتاب است و برای گوش دادن، از فایلهای انگلیسی، فایلهای آموزشی، سخنرانیها و پادکستها استفاده کنید.
بخوان برای موفقیت ۵۷؛ معرفی کتابی که مصداق بخوان برای موفقیت است
یکی از کتابهایی که خیلی کمک میکند به خواندن برای موفقیت، کتاب اثر مرکب است و هیچ سن خاصی ندارد.
من این کتاب را به افراد از ۱۴-۱۵ سال معرفی کردهام تا ۵۰-۶۰ سال و این افراد بازخورد مثبت دادهاند از تاثیرات کتاب بر درس و زندگیشان.
به این دلیل که یک فرمول درست موفقیت به شما یاد میدهد و به جای شعار، خیلی جدی و دقیق به شما راهکار میدهد.
درمورد عادتسازی صحبت میکند و انجام کارها را برای شما آسان میکند.
مثلا میگوید روزانه با کم کردن یک شکلات از رژیم غذایی خودتان، ۱۵ کیلوگرم لاغر میشوید.
دارن هاردی یک داستانی را تعریف میکند که سه دوست همزمان عادتهای غذایی خودشان را به این شکل تغییر دادند، نفر اول اضافه وزن داشت، تصمیم گرفت که روزانه یک شکلات کوچک از رژیم غذاییاش کم کند، یک بخش کوچکی از زمان خودش را هم برای پیادهروی بگذارد؛ نفر دوم تصمیم میگیرد یک تلویزیون بزرگ بخرد ولی نسبت به قبل کمی بیشتر به تماشای تلویزیون بپردازد و خیلی کم شیرینی به رژیم غذاییاش اضافه کند؛ نفر سوم زندگی عادی خودش را ادامه داد.
نتیجه بعد از ۳۰ ماه یعنی حدود ۳ سال، (فرمول اثر مرکب بعد از ۳ سال نتیجه میدهد) این بود که نفر اول ۱۵ کیلو وزن کم کرد، نفر دوم ۱۵ کیلو وزن اضافه کرد و نفر سوم هیچ تغییری نکرد.
با همین مثال ساده اختلاف پیدا میشود.
در کل دارن هاردی در کتاب اثر مرکب در کنار این مثالها و روشهای زیادی که به کار میبرد، میگوید من میخواهم در شما یک سری عادات کوچک ایجاد شود، اما بتوانید هر روز آن را انجام دهید و برای انجام دادن آن تنبلی نکنید و مطمئن باشید که در بلند مدت که بیشتر از ۳ سال هم نیست نتایج کلیدی بسیار خوبی را دریافت خواهید کرد و آن اختلاف معنادار را خواهید دید.
در عادت کتابخوانی شما؛ مثلا اگر اصولا کتاب نمیخوانید، با ۱۵ تا ۳۰ دقیقه در روز شروع کنید.
بعد از ۳ سال میبینید که شما بسیار بیشتر، کتاب خواندید.
اگر متوسط بین ۱۵ تا ۳۰ دقیقه هر روز مطالعه کنید، تا پایان سال ۴۰_۵۰ جلد کتاب ۲۰۰ صفحهای مطالعه میکنید.
کتاب خواندن روزانه سرعت مطالعه شما را هم افزایش میدهد، و این اثر، مرکب میشود.
درمورد عادات دیگر مثل یادگیری زبان هم به همین شکل با روزی یک کلمه، یک جمله یا یک صفحه میتوانید پیشرفت کنید.
مثلا قرآن را روزی یک صفحه مطالعه کنید، نه تلاوت.حرف حساب این کتاب مقدس چیست؟! از همین امشب شروع کنید.
بخوان برای موفقیت ۵۸؛ چگونه تمرکز نداشتن باعث قدرت مطالعه میشود؟
چگونه میشود میزان تمرکز را بالا برد؟
در ابتدا باید به این سوال پاسخ دهید که تمرکز نداشتن یعنی چه؟
آیا حواستان پرت میشود؟ مثلا یاد کارهایی که باید برای رفتن به یک مهمانی انجام دهید میافتید؛
یا اینکه حواستان به کتاب دیگری پرت میشود و ایدههای دیگری به ذهنتان میآید، برای کارتان برنامهریزی میکنید؟
کدام نوع است؟
به نوع اول میگوییم: حواسپرتی؛ حواس فرد از کتاب خواندن و اصل موضوع پرت میشود.
اما نوع دوم، نوعی است که اتفاقا مطالعهی فعال و مطالعهی درست باید به همین شکل باشد.
خواندن برای موفقیت به این سبک است که شما وقتی کتاب را مطالعه میکنید ممکن است جمله به جمله، صفحه به صفحه برای شما الهامبخش باشد و باید یک کاغذ کنارتان باشد و هرآنچه را که به ذهنتان میآید، بنویسید؛ مثلا ممکن است با خواندن یک کتاب به یادمان بیاید که به همکارمان یک مطلبی را بگوییم، باید روی کاغذ بنویسیم، یا مثلا به ذهن من میرسد که در کتابم به این نکتهای که خواندهام از این نویسنده اشاره کنم، باید روی کاغذ بنویسم؛
یا مثلا جملهای را توییت کنیم؛ ممکن است دهها توییت از یک کتاب خارج شود؛ یا میبینیم که مطلب خوبیاست برای پست اینستاگرام، یادداشت میکنیم تا بیشتر درمورد آن بنویسیم؛ یا یک ایده خوب برای وبلاگ؛
همینطور صفحه به صفحه کتاب میتواند به شما ایده بدهد.
مثلا برای مشکلات کاری، ایدههای کسبوکاری به ذهن شما برسد.
هر کس براساس دنیای زیستهای که دارد، آن کتاب و ژانری که مطالعه میکند ممکن است برایش الهامبخش باشد.
این نوع حواسپرتی، حواسپرتی نیست، این نوع عدم تمرکز، مثبت است؛ شما باید یک زمانی را متوقف شوید و بر روی یک کاغذ سفیدی، ایدهها را یادداشت کنید.
آن لحظه واقعا شبیه یک الهام ذهنی است و شما باید سریع آن را پیاده کنید، چون از یادتان میرود و فرصت از دست میرود.
پس خواندن برای موفقیت یعنی خواندنی که شما را به دنیاهای جدید ببرد و ذهن شما را باز کند و شما را خلاقتر کند و این عدم تمرکز نیست بلکه ممکن است باعث تمرکز بیشتر شما برای مطالعه شود.
بخوان برای موفقیت ۵۹؛ کتاب خواندن در محیط کار نه تنها برای بیکارها نیست بلکه واجب است!
خیلیها فکر میکنند مطالعه کردن، کار آدمهای بیکار است، این فرهنگ عمومی است، در محیط کار کمتر کسی را میبینید که با کتاب خواندن احساس کند که دارد یک کار مفیدی را انجام میدهد، معمولا کتاب خواندن برای ساعتهای غیر کاری گذاشته میشود.
ما همه اذعان داریم که کتاب خواندن باعث رشد میشود.
پس ما به خواندن برای موفقیت اعتقاد داریم؛ اما میبینیم که در عمل کتاب خواندن گاهی به تعویق انداخته میشود چون کارهای جدیتر داریم، باید حسابهای مالی را بررسی کنیم، به جلسات برسیم، باید به مشتریهایمان برسیم.
اما باید بدانیم که مطالعه هم کار است.
مثلا شما وسط کارتان مطلبی را سرچ میکنید، پس چرا سراغ کتابها نمیروید؟!
کتاب خواندن نه تنها برای بیکارها نیست بلکه، یک کار بسیار جدی است و اتفاقا در تایم کاری هم باید انجام شود، اما کتابی که میخوانید باید مرتبط با کارتان باشد.
کتابهایی که کمک میکند به کار شما، وقتی کتاب میخوانید ظرفیت ذهنتان بالا میرود، خلاقیتتان بالا میرود.
به من نگویید که تجربه میتواند جای کتاب خواندن را بگیرد، هرگز نمیتوانم آن را بپذیرم.
هر انسانی میتواند یک کتاب باشد، تجربهی او هم یک کتاب است؛ اما کتاب، فقط تجربهی یک انسان نیست. آن نویسنده چندین انسان و چندین تجربه را دیده که به خودش جرئت داده است که کتاب بنویسد.
در هر کاری که هستید شک نکنید که کتاب خواندن آن را ارتقا میدهد و کمک میکند که بهتر شوید.
با تقلید کردن از دیگران در بهترین حالت شبیه مدیرتان میشوید، اما وقتی خودتان کتابهای خاص خودتان را مطالعه میکنید آن وقت شاهد یک رشد در شما هستیم، حتی ممکن است از مدیرتان هم بالاتر بروید.
امیدوارم کتاب خواندن به عنوان کار خیلی جدی برای شما باشد و نه برای تعطیلات و تفریحات.
بخوان برای موفقیت ۶۰؛ چرا موقع کتاب خواندن، خوابمان میبرد؟
وقتی کتاب حوصله سربر باشد، فیزیک شما، طرز نشستن و حالت استراحتگونهی شما باعث میشود خوابتان ببرد.
بنابراین محتوای کتاب برای اینکه از خواب بیدارتان کند مهم است.
کتاب خوب، کتابی است که بتواند خواب را از سرتان بپراند؛ نه اینکه با خواندن آن خوابتان ببرد.
خود محتوا میتواند محتوایی باشد که هیجان داشته باشد، و حتی اگر ساعت ۳ نصفه شب هم باشد، شما را بیدار نگه دارد.
نکته دیگر اینکه فیزیک بدنتان طوری باشد که خوابتان نبرد، وقتی پشت یک میز نشسته باشید خیلی بعید است که خوابتان ببرد تا اینکه روی کاناپه دراز کشیده باشید و کتاب بخوانید.
نکته دیگر، عادات مغز است وقتی که مثلا در رختخواب کتاب میخوانید و بعد از آن میخوابید، مغز این علامت را میدهد که وقتی کتاب را میبیند یعنی وقت خواب است.
برای اینکه این اتفاق نیفتد باید ترک عادت کنید.
ترک عادت ۲۷ _ ۴۰ روز طول میکشد.
باید هر روز سعی کنید و کتاب بخوانید. مثلا از ۲۰ دقیقه شروع کنید و همینطور روز به روز زمان را بیشتر کنید، تا اینکه بدن بتواند یاد بگیرد که موقع کتاب خواندن نباید بخوابد.
اینکه میگوییم یک ساعت دیرتر بخوابید و به جای آن مطالعه کنید، این نیست که به اتاق خوابتان بروید و در رختخواب کتاب بخوانید؛ حتما باید بیرون از محیط خواب مطالعه کنید.
خیلی خوب است که جای مخصوص برای مطالعه داشته باشید که وقتی آنجا مینشینید مغز بداند که الان وقت کتاب خواندن است و همه چیز آمادهی کتاب خواندن شود.
یک سری کتاب هم به صورت جدا وجود دارد که مثلا در مسیر راه یا قبل خواب مطالعه میکنیم که محتوای آنها فرق دارد.
محتواهای سبکی است که نیاز به تمرکز زیادی ندارد و بابت این است که از کتاب جدا نباشیم.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
استاد گرانقدر همه ۶۰ پادکست( بخوان برای موفقیت) رو از سایت شنیدم و نکات زیادی رو از شما یادگرفتم .خیلی ممنون ازمطالب تاثیرگذارتون و خدا قوت