چگونه با استفاده از قاعده ۱۰ برابر ، به اهداف خود برسیم؟

سوالی که شاید خیلی از افراد جامعه ما داشته باشند این است: “خب من یک هدف دارم، حالا باید چه‌کار کنم؟”. برای این سوال، جواب‌های گوناگون زیادی هست که معمولاً همه‌ی آنها به هم مرتبط هستند.

بعد از انتخاب هدف، چه‌کار کنیم؟

بعد از اینکه مطمئن شدید که انتخاب‌تان درست است و همه چیز به قاعده و درست رعایت شده و مشورت‌ها را گرفتید، طبیعتا وقت آن است که شروع به کار و تلاش کنید. اما تا به حال از خودتان پرسیدید چه میزان انرژی برای موفق شدن کافی است؟ قاعده ۱۰ برابر جواب شما را به راحتی می‎دهد.

قاعده ۱۰ برابر چیست؟

برای رسیدن به اهداف‌تان، باید ۱۰ برابر بیشتر از آنچه که فکر کردید نیاز است، تلاش کنید و ۱۰ برابر بیشتر از آنچه که فکر کردید، فکر کنید تا به نتایج مطلوبی برسید.

قاعده ۱۰ برابر از شما می‎خواهد به تعویق انداختن کارهایتان را تمام کنید و می‎گوید:

بهانه‌ها به وفور یافت می‎شوند و به همین علت فاقد ارزش هستند. بهانه‌ها، انرژی شما را تلف می‎کنند زیرا مانع این می‎شوند که علاقه‌تان برای دست‌یابی به موفقیت بیشتر تقویت شوند. اگر می‎خواهید به موفقیت دست پیدا کنید، موفقیت را نه یک گزینه بلکه یک وظیفه، تعهد و مسئولیت بدانید! باید متعهد شوید که هرگز در هیچ زمینه‎ایی به بهانه تراشی متوسل نخواهید شد.

این کتاب (کتاب قاعده ۱۰ برابر)، می‎خواهد ترس‌ها را جدی بگیرید و البته دور بریزید. گارنت کردون می‎گوید:

فقدان ترس نشانه این است که دست به اقدامات جدید نمی‎زنید و در مسیر رشد قرار ندارید. مسئله به همین سادگی است. ساختن یک زندگی خوب به داشتن ثروت و شانس وابسته نیست. برای رسیدن به هدف باید بتوانید با سرعت و قدرت تمام از ترس‌های‌تان عبور کنید.

این قانون به ما کمک می‏کند تا اهداف و آرزو های‌مان را احیا کنیم

۱۰ برابر بودن افکار یعنی، ۱۰ برابر اقدامات نسبت به دیگران. نکته طلایی کتاب در همین یک جمله است. کاری که بعد از مشخص شدن اهداف‌مان باید انجام بدهیم این است که اهدافی ۱۰ برابر آنچه داشتیم معین کنیم و بعد از آن ۱۰ برابر آنچه در ذهنمان تخمین زدیم برای رسیدن به خواسته‌های‌مان کار و تلاش کنیم! گارنت کردون می‎گوید:

هدف گیری اشتباه با تنظیم اهداف سطح پایین، انگیزه صحیح و کافی به ما نمی‎دهد.

حالا شما اهداف سطح پایین را در کنار اهمال‌کاری‌های همیشگی ما و کمبود انگیزه بگذارید تا ببینید رسیدن به خواسته‌ها، چه رویای دوری می‎شود. اما خب شاید افرادی بگویند که همان اهداف خودمان برای انجام دادن بهتر است اما نکته جا مانده این است که “وقتی هدف‌گذاری ۱۰ برابر ندارید، به ناچار در سطوح ۱۰ برابر  شکست می‎خورید”. البته قاعده ۱۰ برابر، کار فله‎ایی و زیاد را از ما تقاضا نمی‎کند بلکه از ما می‎خواهد که دقیق و سنجیده ۱۰ برابر کار کنیم.

کتاب قاعده ۱۰ برابر

این کتاب در ۱۲ فصل و ۲۲۰ صفحه در انتشارات آدینه به چاپ رسیده است. البته اگر آن‌قدر قاعده ۱۰ برابر را رعایت کردید که دیگر جزوی از عملکردتان شد و به نوعی وسواسی شدید، می‎توانید با کتاب دیگری از گارنت کردون، از وسواس‌تان بهترین استفاده را داشته باشید.

کتاب وسواسی باشید یا معمولی باقی بمانید

کتاب “وسواسی باشید یا معمولی باقی بمانید” به ما یاد می‎دهد که هر چند همه از وسواس فکری می‎نالند، اما می‎شود از همین وسواس به عنوان برگ برنده زندگی استفاده کرد. گارنت کردون در کتاب “وسواسی باشید یا معمولی باقی بمانید” می‏‌گوید:

در تمام طول زندگی‌ام به من گفتند که وسواس فکری نسبت به موفقیت چیز خوبی نیست. اما آنچه اهمیت دارد این است که همین وسواس فکری، مهم‌ترین عامل موفقیت امروزی من است. وسواس هایم من را در سن بیست و پنج سالگی از فردی که از همه نظر گم گشته و درهم شکسته بود، به مالک پنج شرکت خصوصی با فروش ۱۰۰ میلیون دلاری در سال، یکی از ۱۰ مدیر عامل برتر با نفوذ در جهان، نویسنده پنج کتاب از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز، سخنران بین‌المللی تحسین شده، شوهری مهربان و پدری شیفته دو دخترش تبدیل کرده است. موقعیت امروز من تنها به دلیل بهره‌گیری از وسواس فکری‌ام نسبت به موفقیت است.

چه زمانی وسواسی باشیم؟

البته تعریف وسواس و جایی که باید وسواسی باشیم از مهم‌ترین نکاتی است که در کتاب مفصلاً درباره آن صحبت شده است. فصل سوم این کتاب با عنوان “نسبت به چه چیز وسواسی باشیم” به ما اصول دقیقی را می‎گوید که متوجه ‎شویم که از ما نمی‎خواهد نسبت به شستن ظرف‌ها و پاک کردن لکه‌های خیالی وسواس داشته باشیم! گارنت کردون می‎گوید:

زمانی در زندگی‎ام بیشترین احساس سردرگمی را داشتم که انتخاب‌هایم بیش از آنچه بود که می‎توانستم مدیریت کنم. آنچه به آن پی بردم این است که تعیین قوانین برای خودتان، در نهایت بسته به خود شماست. توانایی خود در تقسیم زندگی به بخش‌هایی کوچک‌تر و تجزیه و تحلیل آن را طوری پرورش دهید که بتوانید بخش ها را به محرک حیاتی وسواس‌های خویش تبدیل کنید.

عکس کتاب وسواسی باشید یا معمولی باقی بمانید

«تسلط واقعی و وسواسی با تسلط بر خویشتن شروع می‎شود، نه تسلط بر دیگران.»

نتیجه‌ی مطالعه این کتاب

این کتاب، هر فردی را نسبت به تلاش‌های زیاد برای هدفش هیجان‎زده می‎کند. و به شما می‎گوید اگر کسی به شما گفت که شما وسواسی هستید و بیمارید بگویید من بلا زده نیستم بلکه موهبت زده‌ام.

و در پایان، نه‌تنها خودتان را تبدیل به یک وسواسی موفق می‎کند بلکه یه شما یاد می‎دهد که یک تیم وسواسی بسازید و کسب و کار وسواسی خودتان را به بهترین شکل ممکن رونق ببخشید.

وسواسی باشید، راهکار هایی برای برخورد با اطرافیانتان هم به شما می‎دهد و می‎گوید: «کسانی که به شما توصیه می‎کنند باید به کمتر از توانایی خود قانع باشید، می‎خواهند تصمیم‌شان مبنی بر قانع بودن به کم در زندگی خویش را توجیه کنند. این افراد در واقع، قانع نیستند بلکه دست از تلاش کشیده‌اند. این افراد دست از توانایی خود کشیده‌اند و حالا هم سعی دارند کارشان را توجیه کنند. این قانون استثنایی ندارد. فرد بسیار موفق به هیچ‌کس نمی‎گوید کمتر کار کند، آرام بگیرد و یا قانع باشد.»

این کتاب سعی می‎کند با وسواس همه زندگی‌تان را در دستان شما قرار دهد. و به شما بگوید که برای موفق شدن باید از کجا شروع کنید! راه و چاه کنار آمدن و استفاده کردن از این موهبت در ۱۳ فصل و ۲۳۰ صفحه با ترجمه هدی کمالیان در نشر آدینه به صورت مفصل توضیح داده شده. پیشنهاد می‌کنیم حتما این دو کتاب را مطالعه کنید.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید