اگر هدف ویژه‌ای ندارید بیدار نشوید!

داشتن هدف هنگام بیدار شدن از خواب

خلاقیت، حسرت خیلی از آدم‌هاست. اما ابدا چیزی نیست که به صورت ذاتی درون آدم‎ها باشد و دیگران توانایی دسترسی به آن را نداشته باشند. خلاقیت با کمی تمرینِ بهتر زندگی کردن، به راحتی خودش را به ما نشان می‌دهد! اما برای یک زندگی خلاق، اول از همه باید کنجکاو باشید و از کنجکاو بودن لذت ببرید.

قانون دوم ترمودینامیک فقط درباره سامانه های فیزیکی نیست، بلکه درباره عملکرد مغز هم صادق است. وقتی کار ویژه‌ای برای انجام دادن نیست، فکر ما به زودی سمت قابل پیش‌بینی‌ترین حالت، که تصادفی بودن یا سردرگمی است، برمی‎گردد.

وقتی کاری برای تمرکز کردن وجود نداشته باشد ذهن ما تمرکز را خاموش می‎کند و به پایین‌ترین حالت انرژی سقوط می‎کند. آشوب ذهنی در این مواقع از راه می‌رسد. افکار ناخوشایند جلو می‎آیند. تاسف‎ها بر می‎گردند. غم‎های عالم می‎ریزند روی دلمان.
به این جای کار که می‎رسیم تلوزیون روشن می‎کنیم، سراغ گوشی می‎رویم تا از این حالت فرار کنیم. اما چه می‎شود اگر این روال را از سرچشمه خاموش کنیم؟

اگر ما از انرژی خلاقمان لذت ببریم نیرویی درونی برای نگاه داشتن توجه و تمرکزمان را بدست می‌آوریم.

چگونه شروع کنیم؟

هر روز با یک هدف خارق‌العاده بیدار شوید.
افراد خلاق مجبور به بیدار شدن نیستند. آن‌ها هر روز را با شوق شروع می‏‌کنند چون هر روز برای آن‌ها یک معنی خاص دارد.
هر کسی می‎تواند هر روز یک دلیل برای بیدار شدن پیدا کند. دیدن یک آدم خاص تماشای فیلم، رسیدگی به گلدان ها، نوشتن نامه و … .

اولین گام‎ها را ساده بگیرید تا وقتی که به این عادت تسلط پیدا کردید. بعد اهداف پیچیده‎تر را برای خودتان انتخاب کنید.
و به این ترتیب روزهایتان تبدیل می‌شوند به اوقاتی که با شوق برای رسیدگی به کارها شروع می‌شوند.

صبح‎ها با موهبت از خواب بیدار شوید نه اعمال شاقه.

هر کاری که خوب انجام دهید لذت‌بخش می‌شود.
کیفیت یک تجربه، زمانی به بهترین حد ممکن می‌رسد که همه انرژی برای انجامش صرف شود.
دونده‌ها موقع دو ممکن است خسته شوند و یا درد شدیدی حس کنند اما وقتی از همه انرژی استفاده می‎کنند از کارشان لذت می‌برند.

نداشتن هدف

داشتن اهداف روشن، توجه به پیامد‌های فعالیت‌های‌مان، تنظیم مهارت‌ها با فرصت‌ها، تمرکز روی کارها و… این‌ها قواعد ساده‌ایی هستند که بین تجربه ناخوشایند و لذت بخش تفاوت ایجاد می‌کنند.

اگر بخواهیم که پیانو یاد بگیریم ممکن است بعد مدتی سرخورده شویم؛ اما اگر تمرکزمان را روی یادگیری بگذاریم احتمال گسترش خلاقیت وجود دارد، چون این کار لذت بخش است.

با پیش پا افتاده‌ترین فعالیت‌ها شروع کنید

از آب خوردن لذت ببرید؟ چطور می‌شود از مسواک زدن لذت بیشتری برد؟ صبحانه خوردن چه؟ چگونه می‌شود با سرکار رفتن کیف بیشتری کرد؟
اگر این پرسش را جدی بگیرید و با امتحان کردن گزینه‌های مختلف جواب بدهید خودتان شگفت‌زده خواهید شد!

بعد از اینکه فعالیت‎های روزانه‌تان با لذت بردن غنی شد و افزایش کیفیت را در آن مشاهده کردید به تدریج مهم‌ترین کارهای‌تان هم با لذت بردن رفیق خواهند شد. برای لذت بردن باید پیچیدگی آن را افزایش دهید.
نمی‎شود از انجام کارهای تکراری بارها و بارها لذت برد.‌ مگر اینکه چالش‎ها و فرصت‌های تازه را در آن کشف کنید. همانطور که هراکلیت می‎گوید:

نمی‎توانید در یک رودخانه دوبار پا بگذارید. مسواک زدن نمی‌تواند برای همه عمر لذت بخش بماند. می‎شود با ترکیب کارها با یکدیگر شوق کارها را حفظ کرد.

اما فعالیت‎های بی‌پایان همیشه لذت‌بخش هستند. مثل “موسیقی، شعر، داستان، نقاشی و یا حتی کامپیوتر و فلسفه”.
بیشتر حوزه‎های فعالیت‌ها به قدری پیچیده‌اند که جا برای همیشه دارند. همیشه می‌توان راه‌های تازه پیدا کرد. خلاقیت یک عمر لذت بردن را ممکن می‌کند.

نتیجه‌گیری

پس یادتان باشد اگر نمی خواهید از بیدار شدن لذت ببرید، لطفا بیدار نشوید.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید