ده نمک نام یک روستا در سمنان است، یک روستای گلی و خشک، کار عمده مردم این روستا کندن سنگ نمک از کوه مجاور است.سنگها به خانه آورده و کوبیده میشود تا به نمک قابل مصرف تبدیل شود و بعد برای فروش به شهر برده میشود
نمک در ایران چقدر قیمت دارد؟ چقدر نمک باید کوبیده شود تا نیاز یک خانواده تامین شود؟ آیا این میزان وقت و انرژی برای درست کردن نمک به صرفه است؟ آیا درآمد حاصله ارزش این کار را دارد؟و مهم تر از همه، چرا افراد این روستا به این کار ادامه میدهند و چرا به شهر برای انجام کارهای دیگر نمیروند؟
دلیل مقاومت این مردم در برابر تغییر چیست؟ ترس؛ ترس از اینکه بعد از رفتن از روستا چه بلایی سرشان میآید، آیا باز هم میتوانند منبع درآمدی برای خود داشته باشند؟ آیا ارزش ندارد که یک کار جدید را تجربه کنند به امید سود بیشتر و رفاه بیشتر؟؟
ده نمک فقط یک روستا نیست، ده نمک تمام ترس هایی است که مانع تغییر کردن ما میشوند کارهایی است که ما همیشه انجام میدهیم، کارهایی که شاید سود چندانی ندارد اما ما نمیتوانیم از آن دست بکشیم و به کار دیگری مشغول شویم، چون میترسیم داشتههایمان را از دست بدهیم.
ده نمک رشته ایست که بیعلاقه به آن ادامه میدهیم، و فقط میخوانیم تا مدرک بگیریم، تا پشت کنکور نمانیم؛ ده نمک کاری است که سالها انجام میدهیم، اما سودش کمتر از فرسایش ماست، ده نمک ارتباطاتی است که حاضر به قطع کردنشان نیستیم با تمام ضررهای که متحمل میشویم، از ترس تنهایی؛ ریسکهایی که حاضر به انجامشان نیستیم. و شاید ده نمک اموری است که میدانیم باید فرا بگیریم اما یک ترس بیجا نمیگذارد.
همه ما تواناییهای خاص خودمان را داریم، شناخت این توانایی ها مشروط به بکارگیری آنهاست، تا زمانی که از داشتههایمان دست نکشیم نمیتوانیم خودمان را توسعه دهیم. تغییرپذیری میتواند دنیایت را تکان بدهد، در برابر تغییر مقاومت نکن.
گاهی باید شاخههای زیر پایمان راببریم تا بفهمیم بال داریم برای پرواز و صعود
محتواهای انگیزشی و آموزشی را در کانال تلگرام دنبال کنید
دیدگاهتان را بنویسید