بخوان برای موفقیت ۵ ( پادکست ۴۱ تا ۵۰ )
خواندن در ابعاد متفاوت زندگی ما تاثیرات شگفت انگیزی دارد. هرچه بیشتر مطالعه کنید ، با ابعاد جدید
ی از زندگی آشنا می شوید. کتاب، گشایش امکان است.
بخوان برای موفقیت ، مجموعه پادکستهایی است که در کانال تلگرامی مرتا منتشر میگردد و سعی داریم تا خلاصهای از آن را پس از انتشار، در اینجا بنویسیم.
شمارهی یکم تا دهم سری پادکست های ” بخوان برای موفقیت ” را در این صفحه ببینید.
راهنمای مطالعه:
در این پادکستها درمورد چه چیزهایی حرف خواهم زد؟
بخوان برای موفقیت ۴۱
بخوان برای تولید محتوا
یکی از راههای استفاده از کتاب خواندن، از شغلهای پردرآمد، پرشور و پرمخاطب این روزها تولید محتوا است. تولید محتوا فرصت خیلی خوبی است برای افرادی که اهل کتاب و کتابخوانی هستند.
تولید محتوا چیست؟ با یک سرچ ساده در اینترنت، در گوگل، به راحتی به تعاریف تولید محتوا و اینکه چیست پی میبریم. یکی از افرادی که خیلی در این زمینه خوب کار کرده است و نوشته های خیلی خوبی دارد، شاهین کلانتری است.
این فایل را ضبط کردم بابت اینکه یادگاری بماند که بهترین، ملموسترین و در دسترسترین فایدهی کتاب خواندن در دنیای اقتصادی، در دنیای کسب و کار برای استارتاپها، برای بیزینسها و کسب و کارهایی که تازه شروع به کار میکنند، تولید محتوا هست. برای فردی که میخواهد خودش را بسازد، و برای راهاندازی یک کسب و کار بهترین راه این است که کتاب بخواند.
ارزانترین راه این است که کتاب بخواند و از کتابها به انسانهای استاندارد و استاد برسد و دوباره از استادها به کتابهای جدیدتر و این سیکل مثبت یادگیری را دائماً تکرار کند.
از شما دعوت میکنم اگر که در این زمینه چیزی نشنیدهاید، اگر که از این نگاه به کتابخواندن نگاه نکرده بودید به سایتها و کانالهای مربوط به این حوزه سری بزنید.
بخوان برای موفقیت ۴۲؛ هنر کتاب نخواندن
کتاب خواندن خوب است، سبد مطالعه هم خوب است، اما اینکه ما به کتابفروشی برویم و هر کتابی که دیدیم را بخریم، چون آقای حسینی گفته است که کتاب زیاد بخوانیم، اشتباه است. در هر لحظه از روز یک کتاب را بخوانیم، جغرافیا بخریم، تاریخ بخریم، شعر بخریم، فلسفه بخریم، داستان و کتاب کودک، کتاب نوجوان، دایره المعارف، زبان، قرآن، توسعه فردی، روانشناسی، علوم اجتماعی.
فرض کنید که شما میخواهید این همه کتاب را به این پراکندگی در سبد مطالعهتان قرار دهید، پراکندهخوانی مورد تایید نیست. ما گفتیم سبدی مطالعه کنید، اما باید یک مسیری داشته باشد، انسان بیهدف، هیچ موقع نمیتواند کتاب بخواند، هر چه قدر هم کتاب بخواند، بیفایده است، چون عملا او را متخصص هیچ چیزی نمیکند، اگر به او گفته شود که در مورد کتابهایی که خواندی با ما حرف بزن، سکوت میکند. همه چیز دانِ هیچ ندان.
برای همین میگویم خود کتاب نخواندن، خود انتخاب نکردن یک سری کتابها هنر است. اینکه بدانی بر اساس هدفی که داری، بر اساس سیر مطالعاتی که داری، بر اساس آنچه که نمیدانی و آنچه که باید بیشتر بدانی، چه کتابهایی را نباید بخری.
در اینجا هنر شماست که بتوانی بفهمی که این کتاب به دردت میخورد یا خیر.
یکی از فواید تندخوانی این است که شما کتاب را در کتابفروشی یا در کتابخانه اجمالی بخوانید، برای اینکه متوجه بشوید که آیا این کتاب را باید بخرید یا خیر. این کتاب لیاقت این را دارد که در کتابخانه شما قرار بگیرد یا خیر.
بهاءالدین خرمشاهی میگوید: خواندن غیر گزینشی نه تنها هنر نیست، بلکه زیانبخش هم هست.
پس اگر اهل کتاب خواندن هستید، مواظب باشید، کتابها را به این راحتی به کتابخانهتان راه ندهید، کتاب زیاد بخرید، اما هر کتابی را نخرید، کتاب زیاد بخوانید اما هر کتابی را نخوانید.
بخوان برای موفقیت ۴۳؛ کتاب هنر شفاف اندیشیدن را بخوانید تا بار دیگر کاندیداها و مسئولین کشور نتوانند فریبتان دهند + کمی حرفهای سیاسی
در حال حاضر مردم ایران درگیر مسائل خیلی جدی اقتصادی و سیاسی شدند، در روزهایی به سرمیبرند که از رأیی که بابت انتخاب رئیس جمهورشان دادند، پشیمان هستند و حدود ۱۰ روز را بدون اینترنت سپری کردند، خیلی از کسب و کارها رو به افول رفتند. قیمت بنزین ناگهان، سه برابر شد و هیچ ارگان و هیچ مسئولی تاکنون این مسئولیت را نپذیرفته است.
رئیس جمهور کشور اعلام کرده است که بیاطلاع بوده است، و همه مردم به نحوی درگیر این مسائل هستند و نمیدانند چطور باید خسارتهایی را که بابت انتخابهایشان میدهند، جبران کنند.
در شرایطی زندگی میکنند که حتی مجلسی را که انتخاب کردند، این قدرت را ندارد که از رئیس جمهور سوال بکند و یا این که بتواند، وارد شود و حرف مردم را از طریق تریبونهایی که دارد به مسئولان برساند.
همه به شکلی درگیر نوعی فساد هستند، البته الان اوضاع خوب شده است، اغتشاشات تمام شده است، مردم به کسب و کارشان مشغولند، اینترنت وصل شده است، هر چند که خیلی از سایتها هنوز به آن فروشی که داشتند، نرسیدند. به هر حال انگار همه چیز به ظاهر درست شده است.
من جزو افرادی بودم که اتفاقاً در همان ایام هم کار کردم، اتفاقاً درآمد داشتیم، کارهای فیزیکیمان پیش رفت، حتی ما همایش برگزار کردیم با اینکه هیچ اینترنتی نبود، با تلفن و دهان به دهان، توانستیم یک همایش در شهر خودمان برگزار کنیم. اما به هر حال چیزی که مهم است، فهم مردم است، مردم ما به سادگی گول میخورند، مردم ما به سادگی نفهم فرض میشوند، حیثیت و عزت مردم فرهیخته ایران دارد تحت الشعاع قرار میگیرد، مردم بر اساس برنامهها و وعدههای یک فرد و یا یک حزب و یا یک گروه رأی میدهند و بعد خلاف آن را میبیند، مردم در مقابل دروغ مجبورند که سکوت کنند. به محض این که مردم به خیابانها میآیند که حرفشان را به مسئولین برسانند، عدهای اغتشاشگر میآیند و با خسارت زدن، آتش کشیدن و به حاشیه راندن این اعتراضات، همه چیز را نابود میکنند و عملاً مردم با اغتشاشگران قاطی میشوند و معلوم نمیشود که هدف چه کسی، چه چیزی بوده است. عدهای به شدت مخالف حکومت هستند و عدهای هم فقط میخواهند حرفشان را به مسئولین برسانند و بعد از یک مدتی همه چیز تمام میشود.
میخواهم کتاب هنر شفاف اندیشیدن را به شما معرفی کنم، برای اینکه گول نخورید.
این چیزها دیگر نباید در کشور ما تکرار شود. ما در زمان قاجار هزینههای بسیاری بابت فساد مسئولین و قرضهای مسئولین دادهایم، زمان پهلوی به همان مقدار و شاید بیشتر. این مردم به اندازه کافی هزینه دادهاند، این مردم به اندازه کافی به عنوان وسیلهای برای رسیدن دیگران به اهدافشان استفاده شدند. من به اندازه خودم این اصرار را به شما میکنم و این هوشیاری را به شما میدهم که داریم گول میخوریم.
تلویزیون را کنار بگذارید و حرفهای هیچکس را گوش ندهید و فقط کتاب بخوانید و ببینید.
چیزی را نشنوید، هر چیزی را که میخواهید بفهمید، بروید و ببینید. ببینید مثلا قانون اساسی میگوید وظیفه یک نماینده مجلس چیست؟
خودتان ببینید، از زبان کسی نشنوید. به منابع اصیل دست پیدا کنید، حتی اگر فردی بر روی ممبر مسجد آیهای خواند، خودتان بروید آن آیه را ببینید درست خوانده است یا نه. چون برای من پیش آمده که آیه اشتباه خوانده شده است. به منابع اصلی رجوع کنید. نگذارید کسی به این راحتی با یک حدیث، با یک آیه، با یک حرف از آقای فلانی، با یک حرف از دکتر شریعتی، با یک حرف از امام خمینی، بخواهد شما را به مسیری ببرد که برای خودش میخواهد. به شدت در دورانی زندگی میکنیم که دروغگویی و تحریف زیاد است و اگر خودتان را به منابع اصیل وصل نکنید، ابزار دست دیگران برای رسیدن به اهدافشان میشوید. همین امروز به نزدیکترین کتابفروشی بروید و حتی سرچ کنید و کتاب هنر شفاف اندیشیدن، نوشتهی رولف دوبلی و ترجمه عادل فردوسی پور را بخرید و بخوانید. این کتاب در همه کتابفروشیها وجود دارد. کتاب بسیار مشهوری است، شاید خیلی از شما داشته باشید، اما حوصله نکردید بخوانید، خیلی خیلی کتاب خوشخوانی است، و میتوانید هر روز یک فصل از آن را بخوانید.
۹۰ قسمت دارد، و میتوانید هر روز یک فصل را بخوانید. خطاهای ذهنی را در این کتاب به شما میگوید. چیزهایی که بازاریابان یا سیاستمداران از آن خطاها استفاده میکنند تا به مقصودشان برسند و البته شما هم اگر بازاریاب یا سیاستمدار باشید، میتوانید از این روشها استفاده کنید. اما اگر این طرف گود هستید، خطاهای ذهنتان را بشناسید و به این راحتی گول نخورید و بدانید که از چه چیزی صحبت میکنند و به دنبال چه خطایی هستند، دیگران را هم هوشیار کنید. شاد و موفق و کتابخوان باشید.
بخوان برای موفقیت ۴۴؛ کتاب خواندن را کاربردی کنید
آیا شما میتوانید با یک پا از نردبان بالا بروید؟ برای بالا رفتن از نردبان همیشه احتیاج دارید به اینکه از دو پایتان استفاده کنید، برای بالارفتن از نردبان تعالی هم همینطور است. باید از هر دو پایتان استفاده کنید.
کتاب خواندن و اجرا کردن.
کتاب را نخوانید برای اینکه خوانده باشید، کتاب را نخوانید برای اینکه کتاب خواندن خوب است، یا اوقات فراغتتان پر شود و یا اینکه تفریح کرده باشید؛ کتاب را بخوانید برای نیازی که دارید، و بعد از آن چیزهایی که در آن کتاب نوشته شده است را برای بقیه توصیف کنید. بر روی دیگران تاثیر بگذارید، یا اینکه راهکارهایی که در آن کتاب داده شده است را به کار ببندید.
یکی از دلایلی که درسهای دانشگاه به درد خیلیها نمیخورد این است که روشهای کاربردی آن دروس را به دانشجوها یاد نمیدهند، دانشجوها به اجبار یک سری از دروس را باید بخوانند. دروسی که شاید برای چندین دهه قبل بوده است و اصلا امروز به کار نمیآید.
اما کتابهای آموزشی بهروز نوشته میشود، به روز ترجمه میشود، و در آنها راهکارهایی برای تعالی و توسعه فردی نوشته شده است که از همین امروز میتوانید از آنها استفاده کنید، تجربه کنید، لمسشان بکنید. بنابراین لذت مطالعه آن کتاب به دل شما مینشیند. بخوان برای موفقیت یعنی همین، یعنی کتاب را بخوانیم، به کار ببندیم، تا اینکه موفق باشیم.
بخوان برای موفقیت ۴۵؛ معرفی چند کتاب خوب که مستقیما روی موفقیت شما تاثیر میگذارند
ایده بخوان برای موفقیت از زمانی به ذهن من متبادر شد که بسیار میشنیدم کتاب خواندن چه کاربردی دارد؟ کتاب خواندن برای اوقات فراغت است، من اوقات فراغت ندارم برای همین کتاب نمیخوانم. یا اینکه کتاب خواندن برای شما بیکارهاست، ما که خیلی مشغولیم.
ما وقتی مطالعه میکنیم قطعاً برای موفقیتمان یک قدمی برمیداریم، من در کنار مهارتهای مطالعه، هدفگذاری را هم تدریس می کنم؛ چون یکی از راههای مهم هدف گذاری، مطالعه است و یکی از راههای رسیدن به هدف هم مطالعه است. هر کدام از اینها دنیای خودش را دارد.
در تمام کارگاههای هدفگذاری، وقتی که صحبت میکنیم، نهایتاً دوستان باید اهدافشان را بنویسند، و در مرحله بعدی برای عملی شدن آن اهداف باید یک سری کار برای خودشان تعریف کند، و بدون استثنا، تمام افرادی که برای خودشان هدف گذاشتند، نیازمند به یادگیری هم بودند و این یادگیری چون باید خیلی سریع شروع شود، همیشه یکی از راههایش مطالعه کتاب بوده است، پس مجبورند بخوانند برای رسیدن به آن اهداف. کتابهایی هست که شما را مستقیماً به موفقیت میرساند، یعنی به شما ابزار موفقیت یاد میدهد. تفکر موفقیت و فلسفه یک انسان موفق را به شما القا میکند، یا اینکه غیر مستقیم این کار را میکند.
مثلا کتابهایی که مستقیماً شما را به سمت موفقیت سوق میدهند، میتواند اثر مرکب باشد، برتری خفیف باشد. برای پیدا کردن هدف، کتابهای نیمه تاریک وجود یا نیروی حال میتوانند خیلی خیلی خوب باشد.
کتاب حکایت دولت و فرزانگی کتاب خیلی جالب و خوبی است، خیلی انگیزهبخش است، کتاب کیمیاگر که حالت داستانی دارد و خیلی کمکتان میکند برای یافتن رسالت، برای زندگی راحت و موفق، کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید که نوشته پروفسور یانگ است و خیلی کتاب مشهوری است. اینها کتابهایی هستند که مستقیم شما را به موفقیت میرسانند.
کتابهایی هم هست که غیرمستقیم این کار را انجام میدهند. کتابهای کسب و کار، کتابهای توسعه فردی، شجاعت، اعتماد به نفس، مدیریت زمان، هنر خوب زیستن، هنر شفاف اندیشیدن، اصلگرایی، پروژه شادی، موفق سازها، با چرا شروع کنید و…
کتابهای دیگری هم هستند که تفکر شما را بزرگ میکنند، مثل داستانها، قصهها، جستارها، ادبیات، کمک میکنند که ذهن شما گسترده شود، انسانهای مختلفی را ببینید و این باعث شود که ارتباطهای خوبی را بسازید، خوب بنویسید، در جامعه اثر بگذارید، بیانتان قوی شود، هوش کلامیتان قوی شود و این موفقیت شما را آرام آرام، افزایش می دهد. نهایتاً کتاب خواندن منجر به موفقیت میشود و اینکه چطور با تکنیکهایی که آموزش میدهیم به یک زمان بهینه برای مطالعه برسیم. یعنی من قبل از اینکه زمانم را برای کتاب مطالعه بگذارم، بفهمم که آیا این کتاب لیاقت این را دارد که در زمان با ارزش من گنجانده شود یا خیر.
این فنون تندخوانی را نیاز دارد، فنون مطالعه اجمالی را نیاز دارد که متاسفانه در مدرسه و دانشگاه، آموزش ندادند و آنهایی هم که به صورت آزاد آموزش میدهند، اغلب دنبال شو و تبلیغات و اسمهای بازاریابی و درآمد هستند.
پیشنهاد من این است: به کسی که پول را برای شما هدف قرار داد، به شما ماشین و خانه لاکچری در اسلایدهایش نشان داد، با ساعت و موبایل و کت و شلوار میلیونی روی سن آمد برای اینکه به شما بگوید که راه درآمد از تندخوانی حاصل میشود، اعتماد نکنید. چرا که پول و ثروت وسیلهای است برای رسیدن به هدف غایی دنیا و هدف غایی دنیا جز خدمت به خلق، نیست و اینها صرفا بابت این است که افراد ساده گول بخورند و اعتماد بکنند و ممکن است به پول هم برسند، اما بعد از رسیدن به پول، افسردگیهای متفاوتی بگیرند و نهایتا به آن نتیجهای که میخواهند، نرسند.
حال خوب با کمک کردن به دیگران در دنیا اتفاق میافتد و تا آخر عمر، هیچ وقت پشیمان نخواهید شد، چون خیر و برکت خیلی زیاد آن را میبینید، اگرچه که ممکن است ثروتمند هم بشوید، اما تاثیرگذار بودن شماست که به شما انرژی میدهد و دلیلی بر بودن و زندگی شماست.
بخوان برای موفقیت ۴۶؛ سه گروه موفق در سال جدید. شما جزو کدام گروهید؟ برای آن که جزو این سه گروه باشید باید چه کارکنید؟
این بار در مورد موفقیت در دنیای جدید صحبت میکنم.
آقای نیوپورت در کتاب کار عمیق میگوید ۳ راه وجود دارد برای پولدار شدن یا موفق شدن از نظر درآمدی در دنیای جدید.
در واقع سه گروه آدم هستند که در دنیای جدید برنده هستند، یکی سرمایهدارها هستند که پول دارند و پول را سرمایهگذاری میکنند در جاهای مختلف، امروزه خیلی شرایط راحتتر است، ریسکها کمتر است، چون دانش بیشتر شده است و سرمایهگذارها و افرادی که در بورس کارگزار هستند، شناخت کافی به بازارهای مالی دارند و میدانند که چطور سرمایهگذاری کنند که ضرر نکند.
یکی دیگر، افرادی که میتوانند با ماشینهای حرفهای و ابزارهای حرفهای کار کنند و گروه سوم افرادی که سوپر استار میشوند.
شما میخواهید جز کدام دسته باشید؟
شاید مثل من سرمایهدار نباشید، دو گروه دیگر میماند. پس یا باید یک کاری بکنیم که عالی و خلاقانه باشد، با ماشینهای حرفهای کار بکنیم، با رباتها، کامپیوتر، برنامهنویسی اپلیکیشنهای جدید، بتوانیم خلاقیتی در دنیای جدید ایجاد کنیم که کسی نتواند با آن ربات، ماشین، یا آن نرمافزار کار کند؛ و یا اینکه در هر تخصصی که هستیم، هر کاری که میکنیم، در آن سوپراستار شویم.
شما کدام یک از این دو دسته هستید؟ میتوانید انتخاب کنید که آیا در یک تخصص، یک کار، یک شغل، یک مقام، یک جایگاه، سوپراستار شوید، فوقالعاده باشید، رتبهی یک خودتان باشید و یا این که یک هنر، مهارت و تجربه داشته باشید که بسیار عالی و خلاقانه باشد، یعنی چیز دردسترسی نباشد.
باید چه کاری کنیم که این اتفاق بیفتد؟ دو راه داری که از همین امروز میتوانی شروع کنی.
یکی اینکه چیزهای سخت را سریع یاد بگیری، دیگر اینکه کار را با کیفیت انجام بدی و باز هم سریع.
در کتاب کار عمیق، ایدهی اصلی این است که شما باید یک زمانی را برای تخصصی که داری، برای آنچه که میخواهی در آن بدرخشی، بگذاری، تایمی که کاملا از همه چیز دور هستی، از فضای زندگی، از گوشی موبایل، هر چیزی که فکر میکنی حواست را پرت میکند.
برایش باید زمان جدی بگذاری و چیزهای سخت را یاد بگیری، مثلا کتابی که به راحتی کسی نمیتواند بخواند و شما آن کتاب را صد بار بخوانی، مسلط باشی، طبیعتاً کسی به شما نمیرسد.
باید چه کاری کرد که این اتفاق بیفتد؟ یادگیری سریع، روشها و مهارتهایی دارد، مثل مهارت مطالعه و تندخوانی که ما آموزش میدهیم، اما چیزی که مهم است، این است که باید از کارهای دو لاینی، موازی، پرهیز کنید، کار عمیق انجام بدهید و روزی یک ساعت یا نیم ساعت، یا حتی در هفته یک روز زمان بگذارید برای کار عمیق، برای آن چیزی که میخواهید در آن قوی شوید یا کیفیت کارتان را بالا ببرید و یا چیزهای سخت را یاد بگیرید. اما این زمان گذاشتن عمیق و کار عمیق، نیازمند این است که برای شما تبدیل به عادت شود، تبدیل به یک کار روزانه شود و مثلا هفتهای یک روز، هر روز یک ساعت. یک شکل روتین باید پیدا بکند تا سرعت در آن اتفاق بیفتد.
هم کار با کیفیت و هم کار سخت را باید با سرعت بالا انجام بدید. نکته مهم این است که آگاهی داشته باشید، اینکه میخواهید دقیقا چه چیزی شوید، چه اتفاقی بیفتد، به کجا برسید، محدودیتهایتان چیست، کارتان چیست، باید کجا را تغییر بدهید، چه کتابهایی بخوانید، و امروز بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، چیست و چقدر پول دارید.
نکته آخر این است که زمان بگذارید و فکر کنید، زمانی را بگذارید و به آن چیزی که باید فکر کنید مثل برنامهریزی فکر کنید.
امیدوارم شما هم جزو افرادی باشید که در سال ۲۰۲۰ خواهید درخشید.
بخوان برای موفقیت ۴۷؛ چگونه کودکان را عاشق کتاب خواندن کنیم؟
ما برای اینکه سرانه مطالعه کشور را بالا ببریم، باید کودک و نوجوان را کتابخوان کنیم تا آنها در آینده به جمع کتابخوانهای ما اضافه میشوند.
شاید روی ما از کودکی کار نکردند که کتاب بخوانیم و با کتاب دوست باشیم. اما اگر این فرهنگ برای پدر و مادرها، بزرگترها و معلمها ایجاد شود که بچهها را به کتابهای غیردرسی بیشتر از کتابهای درسی تشویق کنند، آنوقت یک اتفاق خیلی بزرگ در کشور میافتد، ۲۰ سال دیگر، ۳۰ سال دیگر ما با یک نسل کتابخوان و فرهیخته روبهرو هستیم که میتوانند خیلی خیلی موثر باشند در پیشرفت کشور.
شما که پدر، مادر، یا معلم و مربی هستید، باید بسیار کتاب بخوانید، وقتی بچه شما را در حال کتاب خواندن ببیند، تاثیر بیشتری میگیرد.
حس میکند که اگر او هم مثل شما کتاب بخواند، بزرگ میشود. وقتی که شما با کتابها دوست میشوید، کتاب خواندن برای شما یک تفریح میشود.
پیشنهاد ما این است که کتابهای سنین کودک و نوجوان را هم بخوانید، آنهایی که معلم هستند خیلی بیشتر تاثیر گذارند، چون ۲۰_۳۰ دانش آموز دارند و خیلی بهتر میتوانند این فرهنگ را ترویج کنند.
این را بدانید که کدام کتاب برای کدام دانشآموز مفید است.
من کتاب رمان تیک را به شما پیشنهاد میدهم. این کتاب معرفی کتابهای داستان برای تربیت کودک و نوجوان است و معرفی تک تک کتابهای نوجوان در این کتاب آمده است و گفته شده است که مثلا فلان کتاب برای افرادی مفید است که مشکل شناخت از خود دارند، دچار بحران هویت هستند.
به این ترتیب کتابهای مناسب آن سن که داستان است و نکات تربیتی هم دارد معرفی شده است. مثلا کتاب شازده کوچولو که خیلی معروف است، کتاب شازده کوچولو کمک میکند که کودک و نوجوان به دنیای اطرافش بیشتر نگاه بکند، این حس را به او میدهد.
حرف اصلی این است که اول خودتان باید کتاب بخوانید تا موفق شوید که کودک و شاگردتان را کتابخوان بکنید. یک بچه چطور راه رفتن را یاد میگیرد، با نگاه کردن به بزرگترها. چطور کتاب خواندن یاد میگیرد، با دیدن کتابهای شما.
سال ۲۰۱۳ در مقاله ای ثابت شد که یک کودک، ۱۰ هفته قبل از تولد زبان مادرش را متوجه میشود و هفته سیام بارداری، گوش نوزاد کار میکند و میشنود، شما فقط بخوانید برای شاد بودن، بخوانید برای موفقیتهای آینده فرزندتان. و بعد هم که به دنیا آمد، کتابهای نوزاد وجود دارد، کتابهای حمام وجود دارد، به خاطر اینکه رنگها را ببیند، آشنا شود و بعد از آن با کاغذها بازی کند، لزوما کتاب برای خواندن نیست، کتاب برای ورق زدن، پاره کردن، خوردن، قیچی کردن است و اینها میتواند با کودک تلفیق شود، کودک با آن کتاب زندگی بکند، کم کم بر اساس سنش کتابهای بهتری را خواهد خواند.
شما فکر نکنید که کتاب خواندن برای بعد از ۶_۷ سالگی است که سواد را یاد میگیرند. یا برای این است که شب کنار بچه بخوابیم و از روی کتاب برایش بخوانیم.
خیلی خیلی قبلتر از این میتواند کتاب خواندن برای کودکان آغاز شود.
برای کودکان و نوجوانان یک درختی را ترسیم بکنید که برگهای آن نماد کتابهایی است که فرزند شما خوانده است، هر یک کتابی که خواند، یک برگ به آن درخت اضافه کنید. و مثلا اسم کتاب هم روی آن برگ نوشته شود که کودک ببیند که این درخت دارد سبز میشود، اسمش هم بگذارید درخت دانش.
پله پله ببیند و سعی بکند که این برگ ها را سبز بکند و بیشتر کتاب بخواند. او را ملزم نکنید تا این کتاب تمام نشده است، کتاب بعدی را نمیخرم، یا نمیگذارم که بخوانی. بگذارید سبد مطالعه داشته باشد. مثل خودتان که بارها گفتهام مدل سبدی مطالعه کنید و خود را محدود نکنید که حق ندارم کتاب بخرم تا این کتاب تمام شود.
بخوان برای موفقیت ۴۸؛ کتابخوانی با درک مطلب بالا برای نوجوانان
سیستم آموزش و پرورش اصولاً بچه ها را کتابخوان تربیت نمیکند و خیلی اوقات ممکن است مخالف کتابخوانی هم باشد، چون کتابهای درسی بیشتر تبلیغ میشود.
خواندن کتابهای درسی اجباری است و چیزی که اجباری است، دوست داشتنی نیست و از همه مهمتر این است که برای اینکه کتابخوان شویم، باید به آن کتاب علاقه داشته باشیم، برای اینکه انگیزه مطالعه داشته باشیم، باید نیاز و علاقه در ما وجود داشته باشد، یک موتور محرک وجود داشته باشد.
این موتور محرک وجود ندارد و افراد به سراغ درس خواندن میروند. آنقدر تشویق میشویم به درس خواندن، که کلا همه به دنبال کتابهای درسی هستند.
کتاب خریدن نیاز به گشت و گذار دارد، کتابها را ببینیم، کتابهای جدید را کشف کنیم. یکی از راحتترین راهها کتابگردی است.
یک نوجوان یعنی پسر یا دختری که ۱۰ تا ۱۶ سال دارد، یعنی افرادی که سواد دارند و با کتاب مانوس هستند و نیازها و علاقههایشان را میشناسند. مثلاً به دایناسورها علاقه دارند، به نجوم علاقه دارند، به الکترونیک علاقه دارند، به گیم علاقه دارد. این افراد را اجازه دهید که خود به سراغ کتابها بروند و کشف کنند. کتابی را پیدا میکند که برایش هیجانانگیز است. بگذارید آزاد باشد، شما به او کتابی معرفی نکنید.
در مورد درک مطلب نوجوانها و اینکه چطور کتابهایی که میخوانند را به خوبی درک کنند باید بگویم: کتابهایی که میخوانند، کتابهای درسی نیست که بخواهند دقیق حفظ بکنند. بنابراین این کتابها باید خوانده شود که نخی باشد در آن فرشی که برای فرزند شما بافته میشود، فرزند را اگر یک فرش در نظر بگیرید، هر کتاب یک نخ است که او را میبافد.
یکی از راهها این است که بچهها گزارش تهیه بکنند، اگر معلم هستید، یا پدر و یا مادر هستید، اگر جایی میروید، بگذارید گزارشنویسی را انجام بدهند.
درک خودشان را از فضایی که در آن قرار دارند بگویند. مثلاً خاطرهنویسی شبانه خیلی خوب است. مجبور میشود هر شب خاطره بنویسد و بیشتر دنیای زندگیاش را بررسی کند.
خاطرهنویسی فوق العاده در شخصیت نوجوان شما تاثیر بالایی میگذارد. تکمیل کردن داستان از شیوههای دیگر پرورش نوجوان است. اجازه بدید که نیمی از داستان را بخواند و بقیهاش را خودش بنویسد، خودش شروع کند به نوشتن، میتواند خیلی جالب باشد. درک مطلبش از آن چیزی که میخواند، بیشتر میشود.
به او پروژه تحقیقاتی بدهید، برود و چند کتاب بخواند، چند کتابی را ترویج کنید.
اجازه بدهید چندین کتاب را بخواند، برود در کتابخانه، کتابهای مختلف، ادبیات متفاوت را ببیند. هم ادبیات بخواند، هم علمی بخواند، هم شعر بخواند، هم داستانهای موفقیت افراد را بخواند، داستانهای موفقیت فوقالعاده عالی است و تاثیر زیادی را میگذارد.
یک کتابی به تازگی منتشر شده به نام آرزوهای دست ساز، بستگی به رشد ذهنی نوجوان دارد که خیلی کتاب موثری است، داستان موفقیت جوانهای ایرانی است که بعد از تلاش خیلی زیاد به نتیجه میرسند.
کارهای گروهی خیلی برای نوجوانان مفید است، آنها را توسط هر کاری که حس میکنید که میتوانند انجام بدهند، به چالش بیندازید.
ما یک بحثی هم به نام مرور یا خلاصه کتاب داریم؛ اجازه دهید بدون در دست داشتن کتاب درمورد آن بنویسد، یا آن را برای شما کنفرانس بدهد.
این تکنیکهای کوچک کمک میکند که کیفیت کتابخانه نوجوان بالا برود و آن زمانی را که برای مطالعه میگذارد، یک زمان با کیفیت و جدی باشد، آنوقت درک مطلب هم به همان اندازه بالا میرود، کتاب بر روی او تاثیر میگذارد.
نکته آخر اینکه سوالی را که از شما میپرسد، نقدا به او جواب ندهید، اگر میدانید کتابی در آن مورد وجود دارد، برای او تهیه کنید.
این کار تاثیر خیلی زیادی میگذارد. بالاترین کیفیت مطالعه زمانی است که شما بر اساس نیازتان کتاب را خریداری میکنید.
نوجوان اگر از این سن بفهمد که برای گرفتن پاسخ سوالاتش باید به دنبال کتاب برود، آنوقت شما خیالتان از انحرافات فکری که در آینده با توجه به دوستانی که در کنار او هست و محیطهایی که قرار است برود و زندگی کند، خیلی راحت خواهد بود؛ برای اینکه تفکری که دارد به این راحتی عوض نمیشود و اگر هم عوض میشود یک فضای احساسی نداشته باشد. واقعا حرف داشته باشد و شما بتوانید با او مباحثه علمی کنید.
به این شکل خیلی از مشکلاتتان حل میشود.
بخوان برای موفقیت ۴۹؛ موجسواری را بیشتر دوست دارید یا غواصی؟
شما شنا کردن، غوطه ور شدن و غواصی را بیشتر دوست دارید یا موجسواری را؟
در کتاب خواندن چطور؟ دوست دارید روی کتابها موجسواری کنید یا اینکه عمیق شوید و غرق در یک کتاب باشید؟ این انتخاب شماست. این سلیقه و سیستم مطالعاتی شماست.
کسانی که در کتاب خواندن عمیق میشوند، افرادی هستند که در سال ۱۰ یا ۱۵ تا کتاب میخوانند ولی بارها میخوانند و عمیق میخوانند. مجدداً به آن رجوع میکنند، از روی آن مینویسند.
اما آن کتابها کاملاً در ذهنشان نقش میبندد و قسمتی از زندگیشان میشود، اینها افرادی هستند که عاشق عمیق شدن در کتابها هستند.
افراد دیگر عاشق موجسواری هستند، موجسوارها کتاب زیاد میخوانند و انتظار دارند که یک کتاب، یک پیکسل کوچکی از زندگیشان را نقش ببندد.
قرار نیست که ۱۰ کتاب زندگیشان را بسازد، آنها با ۱۰ کتاب زندگیشان ساخته نمیشود، آنها باید در سال ۱۰۰ کتاب بخوانند، تا از خودشان راضی باشند و احساس بکنند که چیزی یاد گرفتند، آنها آدمهای تنوعطلبی هستند، آنها برای اینکه یک مطلب را بدانند، نظرات متعددی را بررسی میکنند و نهایتاً به یک تطبیق و تلفیق میرسند برای اینکه متوجه شوند، داستان چیست، موضوع چیست، برای اینکه در مورد یک رمان نظر بدهند، بسیار رمان میخوانند تا بتوانند آن را نقد کنند. (بیشتر بخوانید: رمان چیست؟ چرا رمان خواندن ضروری است؟)
اما عمیقخوانها اینطور نیستند و آنها یکی از فرهیختهترین رمانهای تاریخ را بارها میخوانند و آن میشود معیارشان برای قضاوت بقیه داستانها.
اگر قرار است که غواص باشید، یک غواص درجه یک و خوب باشید و همت کنید که ۱۰ کتاب را بارها و بارها بخوانید.
اما اگر قرار نیست عمیق باشید و موجسواری را دوست دارید و دوست دارید از سطح آب لذت ببرید، مشکلی ندارد، سطحی بودن به شرط وسعت خیلی مورد تایید است و سفارش شده است.
من خودم شخصاً آدمی هستم که دنبال وسعت هستم، دوست دارم کتابهای زیادی را بخوانم، با افرادی که در ارتباط هستم وقتی کتابی را معرفی میکنند، دوست دارم بگویم من آن کتاب را خواندم، حالم بد میشود اگر کتابی را معرفی بکنند و من چیزی از آن ندانم.
این انتخاب من است، بنابراین من که مدرس هستم نیز به دنبال این نیستم که در یک کتاب عمیق بشوم، دوست دارم نظرات مختلف را بدانم، کتابهای متفاوت را ببینم. اما در موضوعی مثل موضوع کتابخوانی عمیق هستم و شاید سالی یک کتاب را بخوانم اما آن کتاب را بارها میخوانم و صفحاتش را حفظ می کنم، تا بتوانم نظریه آن فرد و تفکرش را کاملاً در ذهنم و نحوه تدریسم پیاده بکنم.
نکته آخر اینکه موجسواری یا غوطهوری؟ انتخاب با شماست.
بخوان برای موفقیت ۵۰؛ چرا در برههای از تاربخ، کتاب نخواندن مد شده بود؟
میخواهم در مورد مقدس شدن کتابخوانها صحبت کنم.
در طول هفته و در طول روز، کاری که ما میکنیم ترویج و تبلیغ کتابخوانی است و گاهی این امر باعث میشود که احساس شود کتاب خواندن بسیار کار واجبی است و دیگر هیچ راه موفقیتی وجود ندارد.
و ما باید دائما کتاب بخوانیم تا موفق شویم. بخوان برای موفقیت یک فلسفه است برای اینکه زیاد کتاب خواندن لزوماً مهم نیست، اما آن چیزی که مهم است، این است که شما سعی کنید درست کتاب را انتخاب کنید و عمیق بخوانید.
یا اینکه کتابهای بسیاری بخوانید اما با هدف بخوانید، شلختهخانی و پراکندهخوانی نداشته باشید.
هدف شما از مطالعه چیست؟ مطالعه چندین کتاب برای چه؟ در چه حوزهای؟ ممکن است بخواهید در مورد جامعهشناسی کتاب بخوانید، اما تعداد زیادی از کتابها را میخوانید تا نظریات متفاوت افراد را متوجه شوید.
بخوان برای موفقیت ترویج این فلسفه است که ما باید هدفمند مطالعه کنیم و صرف کتاب خواندن کار ارزشمندی نیست، کتاب خواندن با هدف، کتاب خواندن با برنامه و با خروجی؛ آن کتاب خواندنی است که ترویج میشود.
در دورهای از تاریخ مثل الان، کتاب خواندن خیلی ترویج شده است و مردم به سمت کتاب خواندن روز به روز روی میآوردند و چون از آن نتیجه نگرفتند یک مدت طولانی دوباره کتابخواندن نهی شده است.
پیش از این میگفتند عملگرایی کنید، تجربه کنید، کتاب خواندن انتزاعی است، وارد دنیای واقعی شوید.
حق داشتند چون وقتی که کتاب خواندن ترویج میشود، خواندن هر کتابی باعث تشویق میشود، به خاطر همین کتاب خواندن صرف خوب نیست، چون ممکن است از آن نتیجه نگیرید، از کتاب خواندن زده میشوید، به سراغ تجربهها میروید.
از سمت دیگر کتاب نوشتن هم باید ترویج شود، بابت اینکه افرادی که تجربههای خوبی دارند، افرادی که در مورد موضوعی زمان بسیاری را وقت گذاشتند و تلاش کردند، بنویسند.
در قدیم این فرهنگ نبوده است و فقط دانشمندان مینوشتند و علوم انتزاعی خیلی طرفدار نداشته است، اما وقتی کسی از تجربه خودش، از زندگی خودش مینویسد، کسی است که به کوچکترها تجربههای خودش را میگوید.
بر اساس خودشناسی و هدفگذاری کتابهایی را برای خودتان انتخاب کنید و به بسیاری از کتابها نه بگویید و به بسیاری دیگر بله بگویید و آنها را به کتابخانه خودتان دعوت کنید.
شاد، موفق پیروز و کتابخوان باشید.
دیدگاهتان را بنویسید