توسعه فردی و تغییر مثبت با کتاب خواندن
مالکوم ایکس میگوید: مردم نمیدانند یک کتاب چطور باعث میشود زندگی آنها برای همیشه تغییر کند.
گاهی فکر می کنم هر کتاب سفری است به دنیایی درون من. سفری برای اینکه بیشتر خودم را بشناسم. سفری برای انتخاب افکارم.
این ما هستیم که در این آیینه نگاه می کنیم. با هر کتاب یک بار دیگر تمام وجودمان را دوباره از اول میچینیم. زندگی بر مدار تجربههای ما میچرخد. من کتابها را یک کپسول تجربه میبینیم. تجربهای که کنار زندگی من قرار میگیرد. تجربهای که به من امکان انتخاب تفکرات جدید میدهد و یا باعث محکم تر کردن چفت و بست تفکرات قبلی میشود.
کتاب میتواند مهم ترین عامل برای تغییرات و دگرگونیهای هر روزه ما باشد. اما باید این اجازه ایجاد تغییرات را به کتاب ها بدهیم. خیلی از آدم ها بیشتر از این که لیست بلند بالایی از کتاب هایی که باید بخوانند داشته باشند لیستی از کتاب های ممنوعه دارند که هرگز سمت آنها نباید بروند.
من به خودم اجازه میدهم آزادانه کتاب ها را بخوانم و این طور راحت تر به تکامل خودم کمک میکنم. لیست بلند بالایی از کتاب های ممنوعه یعنی ذهنت را درون ظرف در بستهای، آکبند نگه داری. اگر هوای آزاد به ذهنت نخورد همین امروز و فرداست که مغزت نم بگیرد.
راه بهتری به جای نخواندن جود دارد.
هیچ آدم عاقلی تا ابد الدهر کودکش را از چاقو دور نمیکند. بلکه زمانی میرسد که به کودکش راه استفاده آن را یاد میدهد. اگر فکر میکنید دنیای آزادانه کتاب میتواند شما را بکشد از بیشتر خواندهها کمک بگیرید.
اما به خودتان اجازه تغییر و دیدن را بدهید.
هر کدام از کتاب های کتابخانه من بخش بزرگی از زندگی من را می سازند. خواندن باعث می شود ما درک بهتری از جهان داشته باشیم.
این کمک به طور حتم نباید بر اساس حرف افرادی باشد که نظرات موافق با ما دارند. بلکه میتواند از طریق آشنا شدن با نظریات کاملاً متقابل با نظریات ما باشد
مطالعه عمیق و موثر از ما چیزی بیش از اکنونمان میسازد. انگار که این کتابها هستند که ما را میخوانند و نقطه های کور زندگی ما را پیدا میکند و با خودشان آنها را میپوشانند.
دیدگاهتان را بنویسید