رمان چیست؟ چرا خواندن رمان؟ چگونه رمان بخوانیم؟
رمان خواندن حکم قدم زنی در ساحل را دارد؛ همانقدر با عظمت، همانقدر دلپذیر و همان قدر الهام بخش. این نوشته حاصل سوال و جواب های ریز و درشت درباره رمان است که از گوشه و کنار از ما پرسیده میشود: رمان چیست چرا باید رمان بخوانیم و چگونه رمان بخوانیم؟ اصلاً بگذارید در یک کلام بگوییم: راهنمای خواندن عمیق داستان و رمان
راهنمای مطالعه:
رمان خواندن آموزش میخواهد؟ مگر هدف لذت بردن نیست؟
خواندن رمان در سطح لذت از هرم مطالعه است، اما لذت بردن از رمان همیشه آسان نیست. خواندن داستان نیاز دارد که تلاش کنید، در غیر این صورت گمشده، بی حوصله و سردرگم میشوید. با این حال، این تلاش هیچگاه باعث سخت شدن خواندن نمیشود چون بهترین رمانها همیشه به شما پاداش این تلاش را میدهند و زیبایی و عمقی را به شما هدیه میدهند که هیچ گاه در کتابهای غیرداستانی پیدایش نمیکنید. اگرچه خواندن یک رمان به رعایت چند نکته نیاز دارد، اما کاری لذت بخش و کم استرس است.
خواندن یک رمان تا حدودی واضح و ساده به نظر میرسد. آن را از اول شروع کنید و تا زمانی که به آخر نرسیدید متوقف نشوید. اما خواندن رمان یک نوع خواندن منحصر به فرد است. همانطور که کلیدهای مهمی برای خواندن هر نوع کتاب وجود دارد. خواندن داستان هم یک نوع ادبیات خاص با نکات خاصی است که باید به آن توجه کنید.
ناصر ایرانی در کتاب هنر رمان می گوید:
هیچ هنر دیگری به اندازه رمان به ما امکان نمیدهد، درون معمولا پوشیده انسان را در لحظه های بیم و امید، اندوه شادی، سنگدلی و همدردی، خیانت و وفاداری، شکست و پیروزی بی واسطه مشاهده کنیم؛ و نیز رابطه متقابل فرد با جامعه را و تاثیر متقابل این دو را بر هم درک کنیم. بنابراین میتوان گفت که رمان خوب سند موثق روانشناسی فردی و اجتماعی هم هست.
در ادامه این مقاله هر آنچه که در مورد رمان لازم است بدانید را خواهیم گفت. اول ببینیم تفاوت رمان و داستان چیست؟
رمان، داستان کوتاه و داستان بلند چه تفاوتهایی با هم دارند؟
در ویدئوی زیر، حمید بابایی نویسنده 4 رمان موفق از جمله «چهل و یکم»، به این سوال پاسخ میدهد:
این ویدئو قسمتی از دوره دانلودی آموزش مهارتهای مطالعه به نام “قدرت مطالعه” است.
چگونه رمان و داستان نخوانیم؟
قبل از اینکه سوالات و نکات مربوط به خواندن رمان را بگوییم، سه هشدار لازم است:
- در مقابل تأثیری که یک اثر روی شما میگذارد مقاومت نکنید
تمام کتابها را باید فعال خواند، ولی روش آن درمورد کتابهای داستانی کاملا فرق میکند. خواندن شعر و داستان نوعی عمل انفعالی است یا بهتر است گفته شود تاثیر پذیری فعال است. هنگام خواندن داستان باید به طریقی رفتار کنیم که داستان بتواند روی ما اثر بگذارد، باید بگذاریم ما را حرکت دهد، باید اجازه دهیم هرکار که میخواهد نسبت به ما انجام دهد. - خودتان را درگیر عبارات، لغات و استدلالهای کتاب نکنید
داستان بر استعاره و ابهام تکیه میکند. آنچه غیرمستقیم و پنهان است اغلب به اندازه آنچه واضح توصیف میشود مهم است. با این حال داستان خودش همه چیز را به شما میدهد و لازم نیست توجه خودآگاه و دقت بیش از اندازه به خرج بدهید تا لذت خواندن را از دست بدهید. - داستان را مثل کتاب درسی و منطقی نخوانید
کتابهای منطقی حقیقت محور هستند؛ در حالی که داستان تجربه محور است. آشکارترین تفاوت این دو نوع کتاب: کتابهای منطقی میکوشند نسبت به تجاربی که دارید شناخت و حقیقت ارائه دهند. آثار تخیلی میکوشند خودِ تجربه را انتقال دهند؛ تجربهای که شما فقط با خواندن داستان میتوانید آن را لمس کنید یا در آن سهیم شوید. اگر این ارتباط موفقیت آمیز باشد و باورپذیر، به احساسی میرسید که سبب لذت شما میشود.
چگونه رمان و داستان را بخوانیم؟
برای خواندن هر کتابی چهار سوال کلیدی هست که خواننده باید قبل از اینکه بتواند آن را به درستی بفهمد، پاسخ دهد.
این کتاب در مورد چیست؟ ادعای کتاب چیست؟ کتاب چه جزئیاتی دارد؟ فایده آن چیست؟
اما در زمینه ادبیات داستانی، قضیه کمی فرق میکند. در ادامه به این تفاوت میپردازیم:
این کتاب در مورد چیست؟
در خواندن داستان، این اولین قدم خیلی مهم است و شامل مواردی همچون شناسایی ژانر، شخصیت پردازی و روایت است. آیا این کتاب یک رمان عاشقانه، هیجان انگیز یا کمدی است؟ شخصیتها چه کسانی هستند و چگونه با هم ارتباط دارند؟ داستان کجا و چه زمانی روی میدهد؟
برای شناخت ساختار یک روایت، باید بدانید داستان دقیقا از کجا شروع می شود. که لزوماً صفحه اول نیست!
ادعای کتاب چیست؟
به عبارت دیگر، کتاب چه میگوید؟ بعد از پاسخ به سوال اول و فهمیدن عناصر داستانی مانند شخصیت، صحنه سازی و طرح، میرسیم به اینکه چگونه هر یک از این عناصر برای انتقال یک پیام یا معنای خاص استفاده شدهاند. قدم زدن با شخصیتها در حین تجربه اتفاقات داستان به خواننده کمک میکند تا معنای مورد نظر نویسنده را درک کند.
کتاب چه جزئیاتی دارد؟
این جزئیات هستند که معلوم میکنند آیا داستان قابل باور است؟ پاسخ به این سوال خیلی وقتها سلیقهای است و بستگی دارد شما به عنوان یک خواننده منحصر به فرد با جزئیات داستان و روایت ارتباط برقرار کردهاید یا نه.
فایده کتاب چیست؟
اگر این سوال را از آثار تخیلی بپرسیم، چه جوابی باید داد؟ آیا بعد از خواندن اثر ادبی باید کار خاصی انجام دهیم؟ آثار ادبی اغلب خوانندگان را به اشکال دیگری به عمل وا میدارند. گاهی اوقات داستان موضوعی سیاسی، اقتصادی و اخلاقی را بهتر از کتاب تئوری منتقل میکند. کتاب «مزرعه حیوانات» اثر جورج اورول حملات شدیدی علیه حکومت استبدادی دارد. کتاب «دنیای قشنگ نو» اثر آلدوکس هاکسلی انتقاد تلخ و فصیحی از پیشرفت تکنولوژی است. کتاب «کلبه عمو تام» باعث شکل گیری جریانی شد که به لغو برده داری در آمریکا منجر شد. البته این گونه نتیجه گیریهای عملی از خواندن داستان و شعر جزو ویژگیهای اصلی موضوع به شمار نمیآیند. آثار تخیلی میتوانند منجر به عمل شوند ولی ملزم به این کار نیستند، آنها به قلمرو هنرهای زیبا تعلق دارند.
یوسا میگوید : آدم ها رئیس جمهور هم که باشند نیاز دارند که شب ها قبل خواب کمی خودشان را در دنیایی دیگر غرق کنند.
توصیههای کاربردی برای خواندن داستان
1. سریع و با غوطه وری کامل بخوانید
داستان را سریع بخوانید و خود را در آن غرق کنید. ایده آل این است که داستان را یکسره بخوانید؛ گرچه این کار برای افراد پرمشغله به خصوص اگر داستان طولانی باشد امکان پذیر نیست. با وجود این باید تلاش کنید مدتی را که صرف خواندن یک داستان خوب میکنید تا حد امکان کوتاه سازید و از این طریق به ایده آل نزدیک شوید. در غیر این صورت وقایع داستان را فراموش میکنید، وحدت موضوع را از یاد میبرید و سردرگم میشوید.
2. در دنیای نویسنده زندگی کنید
بگذارید که شخصیتهای کتاب در فکر و روح شما رسوخ کنند و اگر حوادث داستان را باور ندارید موقتا این تردید را مسکوت بگذارید. قبل از اینکه بفهمید چرا شخصیتی کاری را انجام داده است او را نکوهش نکنید. تا جایی که ممکن است سعی کنید در دنیای او زندگی کنید نه دنیای خودتان. در دنیای اوست که بسیاری از اعمال قابل فهم می شود. تا مطمئن نشده اید که تا حد امکان کوشیده اید که در دنیای او زندگی کنید راجع به آن دنیا داوری نکنید. با دنیای خیالی نویسنده عجین شوید. همچون شاهدی زنده ان را بشناسیدو خود را یکی از شخصیت های داستان فرض کنید که می خواهد همچون دوست با دیگر شخصیت ها رفتار کند و قادر است با احساس همدردی در وقایع داستان شرکت جوید.
3. اگر رمان در ابتدا سخت و پیچیده است، دلسرد نشوید
کتاب جنگ و صلح را در نظر بگیرید. افراد زیادی شروع به خواندن این رمان بزرگ میکنند اما مبهوت شخصیتهای زیاد آن میشوند به خصوص که این شخصیتها دارای اسامی عجیب و غریب هستند. آنها با این تصور که هرگز نخواهند توانست تمام روابط پیچیده را از یکدیگر تفکیک کنند و تشخیص بدهند که هر شخصیتی چه کسی است به زودی کتاب را رها میکنند. چنین خوانندگان بیحالی در موقعیتهای دیگر مثلا هنگام نقل مکان به شهر یا محلهای جدید یا هنگام ورود به مدرسه و شغلی جدید یا حتی موقع رفتن به مهمانی همیشه و دقیقا چنین واکنشی از خود بروز نمیدهند. آنها از رفتن به چنین جاهایی صرف نظر نمیکنند چون میدانند که بعد از مدت کوتاهی افراد از میان انبوه جمعیت قابل تشخیص هستند و می توانند دوستان را در میان جمعیت انبوه همکاران همکلاسیها و میهمانان پیدا کنند. ممکن است نام تمام افرادی که در میهمانی هستند به یاد نیاورند ولی نام اشخاصی را که ساعتی با آنها صحبت کردهاند یا نام کسانی را که با او وعده ملاقات گذاشتهاند یا نام مادری را که فرزندش به مدرسه فرزند آنها میرود به خاطر خواهند داشت. در رمان نیز این حالت وجود دارد. نباید انتظار داشته باشیم که تمام شخصیتها را به خاطر داشته باشیم. بسیاری از آنها فقط شخصیتهای زمینه داستان هستند که دلیل وجود آنها به جلوه در آوردن اعمال شخصیتهای اصلی است. به هرحال موقعی که جنگ و صلح یا هر رمان بزرگ دیگری را به پایان رساندیم، متوجه می شویم که چه کسی مهم است و او را فراموش نمیکنیم.
4. عناصر داستان را بشناسید
با شخصیتهای داستان آشنا شدهاید، به دنیای خیالی که آنها در آن زندگی میکنند پیوستهاید، قوانین اجتماع آن را پذیرفتهاید، در هوای آن جامعه تنفس کردهاید، غذای آن را خوردهاید و از معابر آن عبور کردهاید. اکنون باید آنان را با ماجراهایشان دنبال کنید. برای اینکه داستانی را خوب بخوانید باید روی نبض آن انگشت بگذارید و نسبت به ضربان آن حساس باشید. عناصر داستانی نبض و ضربان داستان هستند. البته لازم نیست به اندازه دانشجویان ادبیات و به طور تخصصی مسلط باشید، بلکه خلاصهای از تعریف عناصر مهم داستان بدانید:
- پیرنگ یا طرح
- شخصیت
- معنا و درونمایه
- روایت
- زاویه دید
راوی
به نقش راوی در داستان فکر کنید.
آیا راوی بخشی از داستان است یا از آن جداست؟
آیا او همه چیز را میداند یا فقط آنچه را که شخصیت خاصی میداند؟
اول شخص است یا دانای کل؟
مهمتر از همه، آیا میتوانید به راوی اعتماد کنید؟
یکی از بزرگترین مشکلات برای بسیاری از خوانندگان این است که آنها بیش از حد به راوی اعتماد دارند. بعد وقتی راوی اشتباه میکند، احساس میکنند نویسنده اشتباه کرده یا کتاب را متوجه نشده اند. مثلا ممکن است راوی از نظر روانی یا اجتماعی آسیب دیده باشد یا دلایلی برای دروغ گفتن داشته باشد، اغلب به دلیل جنایت یا اشتباه. یا مثلا کتاب بلندی های بادگیر، راوی های متعددی دارد که همه به یک اندازه قابل اطمینان نیستند، بعضی کم هوش و بعضی خبیث هستند. پس ما به عنوان خواننده باید حواسمان باشد و روایت هرکدام را جدا تفسیر کنیم.
طرح
طرح داستان درواقع چارچوب کلی داستان و سیر روایی آن است. طرح داستان یا پیرنگ (plot) بدون شک مهمترین عنصر یک داستان است. پیرنگ در واقع مجموعهای از رویدادهایی است که توسط این رویدادها با شخصیتهای داستان، فضاسازی و هدف داستان آشنا میشویم. پیرنگ باید علت و معلولی باشد، اما از همه مهمتر پیرنگ در رابطه با انتخاب است؛ انتخابهای یک شخصیت. به بیان دیگر فقط بیان یک سری اتفاقات نیست. هر چیزی در پیرنگ باید یک هدف داشته باشد و این اهداف شخصیت داستان را در موقعیتی قرار میدهند که مجبور باشد تصمیمی بگیرد و داستان را به سمت نتیجه نهایی آن سوق دهد.
5. همخوانی داشته باشید
برای چند چندان کردن لذت داستان و فهم عمیقتر آن، وانید آن را با یک دوست یا گروه بخوانید. غیرممکن است یک نفر بتواند تمام زوایا و تمام افکار، مضامین و نمادهای پیچیده یک رمان را به تنهایی هضم کند. در صورتی که با هم بخوانید و بعد درباره آن بحث کنید، هرکس از زاویه خودش به داستان نگاه میکند و این نظرات به اشتراک گذاشته میشوند و همه پیچیدگیهایش آشکار میشود. از همه مهمتر، داستانی که آن را همخوانی کردهاید هرگز از یاد نمیبرید!
6. یادداشت برداری و حاشیه نویسی کنید
شاید تصورتان از یادداشت برداری و خلاصه نویسی کارهایی باشد که برای یک کتاب درسی یا علمی انجام میدهید. اما برای داستان باید برخورد متفاوتی داشته باشید. اول اینکه هیچ کار و تکنیکی نباید مانع لذت بردن و غرق شدن شما در داستان شود.
برای یادداشت و حاشیه، پیشنهاد ما استفاده از برچسبهای علامت زن رنگی است که میتوانید از لوازم التحریرها یا حتی کتابفروشیها تهیه کنید. هرجا دوست داشتید و جمله یا بخش جالبی بود را علامت میزنید. خوبی این روش این است که سریع علامت میزنید و رد میشوید و در فرایند خواندن مستمر داستان وقفهای ایجاد نمیکند. بعد از خواندن کتاب و هروقت خواستید، خیلی راحت به بخش های مورد علاقهتان بر میگردید.
حتی می توانید به هر رنگ وظیفه به خصوصی را بدهید. مثلا صورتی برای جملات زیبا و تکان دهنده، زرد برای ارجاع به کتاب یا فیلم یا موسیقی، آبی برای مکانها و… بستگی به شما دارد که چه قسمتهایی برایتان مهم باشد و آن کتاب چه نوع دسته بندی لازم داشته باشد.
پیشنهاد بعدی این است که هرجا احساس، تداعی یک خاطره یا نکته و نظری مربوط به آن قسمت خاص کتاب داشتید، در حاشیه و کنار همین برچسبها (برای اینکه بتوانید بعدا به نکتهتان برگردید) بنویسید. این حاشیهها بعدا خیلی خاطره ساز میشوند و روح شما را به کتاب تزریق میکنند.
7. مرورنویسی کنید
نظر خود را در مورد کتاب بنویسید. اینکه داستان درباره چه بود؟ و تا چه حد خوب بود؟ شما میتوانید هر نظری که میخواهید داشته باشید، اما باید آن را با شواهدی از کتاب پشتیبانی کنید. مثلا نقل قول یا بریده ای از داستان بیاورید(با یادداشت برداری و حاشیه نویسی که گفتیم)، درباره عناصر آن توضیح دهید و از احساسات سلیقهای خودتان کمتر بگویید.
میخواهید بیشتر از مرور کتاب و مرور داستانها بدانید؟ این مقاله را بخوانید: مرور کتاب: چشاندنِ طعم شیرین کتاب به دیگران
سایت کتابگرد هم منبعی از مرورهای خوب درباره کتاب های خوب است که بخش عمده ای از این سایت را کتابهای داستانی تشکیل میدهند. بخوانید و ایده بگیرید.
سوالاتی برای عمیق شدن در دنیای داستان
ارتباطات شخصی و متنی
- داستان چه احساسی در شما ایجاد میکند؟
- آیا تا به حال تجربیات مشابهی داشتهاید؟
- آیا کتاب شما را به یاد کتاب دیگری میاندازد؟
- آیا هیچ یک از شخصیتها شما را به یاد کسی در زندگیتان میاندازند؟
- این داستان چگونه شبیه داستان دیگری است که میشناسید؟
- شخصیتها، محیط و مشکلات چگونه با زندگی شما مرتبط هستند؟
- این داستان شما را در مورد چه چیزی به فکر یا تعجب وا میدارد؟
- چه چیزی شما را شگفت زده کرد؟
فضاسازی
- داستان کجا و چه زمانی اتفاق میافتد؟
- آیا محیط داستان میتواند مکانی واقعی باشد که در زمان ما وجود دارد؟
- نویسنده از چه کلماتی برای توصیف مکان استفاده کرده است؟
- در حین خواندن چه چیزهایی را میتوانید بشنوید، ببینید، احساس کنید، یا ببویید؟
- چقدر زمان در داستان میگذرد؟
- در زمان یا مکان دیگری، داستان چگونه تغییر میکند؟
شخصیتها
- آیا شخصیتهای قدرتمندی در داستان وجود دارد؟ چه چیزی آنها را چنین میکند؟
- جالبترین شخصیت کیست؟ چرا؟
- مهمترین شخصیت کیست؟ چرا؟
- شجاعترین شخصیت کیست؟ چرا؟
- کدام شخصیت بیشتر به شما یاد داد؟
- شخصیت اصلی چه انتخابهایی داشت؟
- کدام شخصیتها تغییر میکنند و کدامشان تغییر نمیکنند؟ و چگونگی تغییر شخصیت در داستان؟
- شخصیتی که نقش فرعی دارد کیست؟ چرا این شخصیت در داستان ضروری است؟
- شخصیتها چه احساسی نسبت به یکدیگر داشتند؟ چرا؟
طرح
- مشکل و گره اصلی داستان چیست؟ به نظر شما چگونه حل میشود؟
- شخصیتها با چه چالشهایی مواجه میشوند و چگونه با آنها برخورد میکنند؟
- مهمترین قسمت داستان چه بود؟
- نقطه اوج داستان کجاست؟
- وقایع مهم در داستان چیست؟
- آیا توانستید پایان داستان را پیش بینی کنید؟
- اگر شما جای نویسنده بودید، آن را به گونهای دیگر به پایان میرساندید؟ چگونه؟
- نویسنده چگونه جزئیاتی را برای واقعی جلوه دادن داستان ارائه میدهد؟
- چه دو یا سه جملهای کل داستان را خلاصه میکند؟
موضوع
- پیام نویسنده چیست؟
- داستان واقعاً در مورد چیست؟
- داستان برای شما چه معنایی دارد؟
- چرا نویسنده این داستان را نوشته است؟
زاویه دید
- چه کسی داستان را تعریف میکند؟ آیا این بهترین فرد برای گفتن آن است؟ چرا؟
- چه صداهای دیگری میتوانند داستان را بازگو کنند؟
- اگر داستان از نگاه شخصیت دیگری روایت شود، چگونه متفاوت میشود؟
نکته مهم پایانی
این همه نکته گفتیم اما در آخر نباید فراموش کنیم:
داستان و رمان قرار است سفری هیجان انگیز و لذت بخش باشند به دنیایی که قبل از خواندن آن کتاب نمیشناختیم و همدلی با آدمهایی که در دنیای واقعی برخوردی با آنها نداشتیم. پس نباید درگیر این استرس شویم که باید همیشه داستان را برای فهم خیلی عمیق و دقیق بخوانیم. این مضامین عمیق مثل فرمول ریاضی نیستند که 2 ضرب در 2 بشود 4. داستان قواعد خاص خودش را دارد و هرچه بیشتر بخوانید، بهتر با دنیایش عجین می شوید. خواندن داستان بیشتر از تکنیک، شبیه کشف کردن است و شنا کردن. در اعماق دریا، زیبایی شناگر را احاطه کرده؛ در عمق یک داستان شما توسط زیبایی و مفاهیم احاطه شدهاید و فقط کافیست در عمق بمانید و از تماشای زیباییها لذت ببرید.
کلمات را در ذهن خود مجسم کنید، شخصیتها را تصور کنید، خودتان را جای آنها بگذارید و خواهید دید که جادو اتفاق میافتد.
مقالات تکمیلی درباره رمان داستان
چگونه یک رمان خوب انتخاب کنیم و بخوانیم + معرفی رمان خوب
معرفی ۵ رمان آموزشی که به مدیران توصیه میشود بخوانند!
معرفی رمان هرس : روایت بعد از جنگ
آیا نکات دیگری دارید که هنگام خواندن داستان برایتان مفید بوده باشد؟ ما دوست داریم نکات و تجربه شخصی شما را که هنگام خواندن یک رمان مفید دانسته اید بخوانیم. راستی، آخرین داستانی که خیلی به جانتان نشست چه بود؟
8 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
هنوز نتونستم با رمان ارتباط درست و حسابی برقرار کنم
گرچه رمان های زیادی رو خوندم ولی در گذشته های دور
شاید دوباره بتونم. باید امتحان کنم 🙂
امیدوارم با رمان به زودی دوست بشید.
قطعا دوستی پرسودی خواهد بود.
رمانها (البته احتمالا نه هر رمانی) در قالب شخصیتها و موقعیتهای مختلف, بایدها و یا نبایدهای رفتاری رو پیشنهاد میکنه که معمولا خواننده رو به فردی بافضیلت تر تبدیل میکنه. روندی که به هیچ وجه در کتابهایی با دستورالعمل های کپسولی یا جملات قصار و یا در بازه های کوتاه مدت اتفاق نمی افته.
دقیقا همینطوره که میگید
به همین خاطر که میگویند رمان آیینه تمام نمای تحولات و تغییرات است.
سلام
یک قسمت از متن گفته بودید که فیلم خیلی شاید به اندازه رمان کمک نکنه
به عنوان یک فیلم باز نسبتا قهار میتونم بگم که با نظرتون مخالفم
اما این موضوع رو قبول دارم که کتاب حرف بیشتری برای گفتن داره و برای همین موقع سرچ در مورد کتاب و رمان مطلب سایت شما نظرمو جلب کرد.
من تقریبا میتونم به کسی که تو زندگیش هیچ فیلمی ندیده یک سری فیلم معرفی کنم که بعد از دیدن اون سری از فیلم ها با خودش کنار بیاد که بالاخره از کجا میتونه بصورت جدی شروع کنه به فیلم دیدن بطوری که واقعا بدونه اون فیلمی که میبینه دوست داره یا نه.
و اینکه شما یک جای متن گفتید که پیشنهادی برای شروع ندارید که واقعا ناامید شدم درحالی که دنیای کتاب دنیای خیلی بزرگتر و شلوغ تری است نسبت به دنیای فیلم. به نوعی دنیای فیلم زایده دنیای کتاب هاست این نظر منه.
برای همین من واقعا دنبال یک راهنما میگردم که یک سری کتاب از نمیدونم چی بگم ژانر فکر کنم خوبه یک سری کتاب از ژانرهای مختلف از آثار خوب و با محتوا و در عین حال به اندازه برای یک تازه کار از نظر حجم، معرفی کنه… که من بعد از خوندن این سری کتاب متوجه این موضوع بشم که علایقم به کدوم سمت هستش…
بنظرم میشه این انتظار رو از شما که کتاب به اندازه کافی خوندید چیز زیادی نیست
و نمیخوام که تمام کتاب ها رو به من معرفی کنید.
و اینکه یک قسمت از متن هم از دسته بندی هرمی رمان ها گفتید که تو نت چیز خاصی در موردش ندیدم و واقعا بنظرم این موضوع خیلی میتونه کمک کننده باشه… اینکه برای هر قسمت از این هرم چند مثال از رمان بگید.
و اینکه از اونجایی که فیلم زیاد دیدم فکر میکنم میدونم علایقم تو سینما چیه و بنظرم این بیربط به رمان نباشه
شاید هم توی دنیای رمان از یه دنیای دیگه لذت ببرم. برای همین اگه میشه رمان از حال هوای اجتماعی معرفی کنید رمانهایی که کنش و واکنش افراد رو نسبت به هم رو بگه
و سوال اینه که رمان در جستجوی زمان از دست رفته کجای دنیای رمان از نظر شما قرار میگیره؟
ببخشید زیاد شد
با تشکر
ممنون از نظر تخصصیتون
پاسختون در آپدیت این پست خواهم داد.
میشه فیلم ها رو هم معرفی کنی؟
رمان رو استفاده میکنم و لذت میبرم
اما یک سری رمان های ایرانی که جدیدا باب شدن و به صورت آنلاین و پی دی اف و اپلیکیشن در دسترس هستند رو دوست ندارم
خیلی کلیشه ای و بی محتوا هستن و تکراری و کپی شده از یک داستان
گرچه خود من هم در سنین نوجوانی ، در حدود سه سالی علاوه بر کتاب ها و رمان های دیگه اینگونه رمان ها رو دنبال کردم
اما آنقدر ها بی محتوا و کلیشه ای و تکراری نبودن
فکر کنم ۳ ۴ سالی هست که این اتفاق افتاده و هرکسی قلم به دست گرفته
بگذریم از رمان هایی که هم تنها محتوای جنسی دارن 😐😐😐😐😐😐
خیلی خوبه ممنونم.