نوشتن ، بهترین راه برای آموختن

در این مقاله از مرتابلاگ قصد داریم درباره نویسندگی و تاثیری که تمرین‌ نویسندگی بر یادگیری ما می‌گذارد، صحبت کنیم.

نوشتن از کجا شروع شد

بدیهی است که ما هیچ‌گاه با نوشتن دوست نشده‌ایم. گاهی درسی داشته‌ایم به نام انشاء که مجبور بوده‌ایم در قالبی خاص تمرین نویسندگی کنیم تا نمره‌ای بگیریم و حتی ندانسته‌ایم که انشا به چه دردمان می‌خورد.

وقتی با خودمان فکر می‌کردیم که مثلا چرا باید در پیک نوروزی‌مان بنویسیم که “تعطیلات عید کجا بوده‌ایم و چه کار کرده‌ایم” به این رسیده‌ایم که شاید خانم معلم می‌خواهد بداند که ما در تعطیلات چه کارهای خوب یا بدی کرده‌ایم. شاید هم به این رسیده باشیم که نوشتن خوب است، برای اینکه گاهی باعث می‌شود خاطره‌ها و تصویرهای خوبی که از روزهای خوش زندگی داشته‌ایم گوشه دفتر خاطراتمان حبس شود تا هر زمان خواستیم به آن حال‌وهوا برویم.

یا فکر می‌کردیم این تمرین نویسندگی شاید برای این باشد که بهتر بتوانیم جمله‌نویسی‌های درس زبان فارسی و ادبیات را انجام دهیم. شاید هم برای این بوده که بهتر بتوانیم برای مسئله‌های ریاضی، جلونویسی کنیم.

البته که این‌ها، می‌توانست دلایل خوبی برای نوشتن باشد، اما این دلیل‌تراشی‌ها برای این بود که، دلیل را از معلممان نشنیده بودیم. شاید هم اگر از او می‌پرسیدیم همین دلایل را برایمان می‌تراشید. گرچه که قلبا می‌دانست نوشتن و ارتباط با کلمه و کتاب تا چه اندازه ما را می‌سازد. اما همین آموزگاران هم نگرش روشنی درباره ارتباط بین نوشتن و یادگرفتن نداشتند.

این فکرها درست است،‌ اما همه آن‌چیزی که نوشتن به ما می‌دهد نیست. کاری که نوشتن با ما می‌کند بسیار بیشتر از این است. نوشتن را همیشه حق نویسنده‌ها دانسته‌ایم و اگر فرد دیگری را ببینیم که قلم می‌زند، فکر می‌کنیم کار بیهوده‌ای می‌کند.

ما همیشه از این غافل بوده‌ایم که نوشتن می‌تواند نوعی سلوک باشد برای رشد کردن. نوشتن نوعی بررسی زندگی است، نوعی نگاه از بیرون به زندگی خود؛‌ ‌نوعی فعالیت برای فهم بهتر و بیشتر زندگی.

ما باید به نوشتن بیشتر از یک زنگ انشا، در غروب یک پاییز، ارج می‌دادیم.

در این مقاله می‌خواهیم به چرایی نوشتن و تاثیر نویسندگی در زندگی،‌ بپردازیم و چند ایده برای تمرین نویسندگی را با هم بررسی کنیم:

 

چرا باید نوشتن را تمرین کنیم

چرا باید نوشتن را تمرین کنیمنوشتن یک عضو زندگی هر‌کس می‌تواند باشد، شاید هر کدام ما مشکلی داشته باشیم که راه‌حل آن نوشتن باشد، اما با مقصدهایی متفاوت.

نوشتن برای هر کدام ما یک راه است برای بهتر زندگی کردن، یا حتی گذراندن زندگی.

یکی می‌نویسد برای آنکه اعتراض خودش را به وضع نامطلوبی که دارد به گوش دیگران برساند تا زندگی را بهتر کند.

دیگری می‌نویسد؛ آگهی می‌کند به دیوار خیابان تا شی یا عزیز گمشده‌اش را پیدا کند.

یکی می‌نویسد؛ برای لذت‌بردن از بازی با کلمات، برای پروراندن مغز و برای رشد خلاقیت‌اش.

یکی می‌نویسد؛ در روزنامه‌های اینترنتی و کاغذی چاپ می‌کند تا کالایی را بفروشد، برای گذراندن زندگی.

یکی می‌نویسد؛ برای آنکه خواننده‌اش را دعوت کند تا جهان را طوری متفاوت با آنچه الان می‌بیند،‌ مشاهده کند.

و یک نفر هم می‌نویسد برای آنکه کلمه‌های موزون در مغزش را یک‌بار برای همیشه روی کاغذ بیاورد و بعد هم کاغذ را مچاله و دور بیندازد تا از دست آن افکار راحت شود.

 

در این مقاله قصد داریم یک دلیل بسیار مهم برای نوشتن را شرح دهیم و نوشتن به این روش را نیز به شما آموزش دهیم؛ نوشتن برای آموختن هرچه بیشتر و مستمر!

در همین لحظه که من مشغول نوشتن این مقاله هستم علاوه بر اینکه هدفم برای نوشتن، این‌ است که یک راه خوب برای یادگیری بیشتر را به شما معرفی کنم تا یکی از نقص‌های مدرسه و دانشگاه را مرتفع سازم،‌ درصدی هم به این فکر کردم من می‌توانم محتوایی که قرار است در کلاس‌هایم به فراگیرها آموزش دهم را یک‌بار بنویسم تا بهتر بر این موضوع مسلط شوم.

 

با این توضیحات باید بگویم نوشتن مهم‌ترین مهارتی است که هر دانش‌آموز همراه با خواندن باید یاد بگیرد. البته نه برای جلونویسی ریاضی و نه برای اینکه زنگ انشا دست پر باشد. بلکه برای بهتر یادگرفتن. اندیشیدن ضابطه‌مند و نوشتن با نظم ارتباط مستقیمی با یادگیری دارد. نوشتن لازمه‌ی انضباط فکری است. و انضباط فکری هم لازمه آموختن. شما با یک ذهن مشوش و شلوغ و پرمحتوا نمی‌توانید داده‌های جدید را، به خوبی و عمیق درک کنید.

کسی که نتواند افکار و چیزهای جدید که یادگرفته را به صورت مکتوب بیان کند، نمی‌تواند ادعا کند که از کتابی که خوانده یا کلاسی که شرکت کرده چیزی یادگرفته است.

نوشتن هرچیز به معنای آموختن است. نوشتن یک فعالیت منظم است برای یادگرفتن معناهای جهان.

 

چه چیزهایی نوشتن‌ را آسان می‌کند

فایده‌ی خواندن و آموختن ورود دنیایی جدید از اطلاعات به مغز ماست تا آن‌ها را با آنچه قبلا یادگرفته مخلوط کند و ارتباط دانسته‌هایش را با هم بیابد و مدل ذهنی (mindset) خودش را در یک حوزه تکمیل کند. اگر هنگام مطالعه این اتفاق نیفتد تفکر انسان راکد و سخت خواهد شد،‌ به نوعی که ممکن است خطاهای خودش را نشناسد و یا حرف جدید را نپذیرد.

تا اینجا هدف ما این بود که برای شما اثبات کنم که  با نوشتن می‌توان بهتر فهمید. در این‌باره انتهای مقاله صحبت خواهم کرد، اینکه شما بتوانید یک محتوا را با زبان و اندیشه خودتان نقل کنید بهترین راه برای این است که بفهمید واقعا توانسته‌اید یک محتوا را درک کنید.

همه نویسندگان بزرگ برای شروع تمرین نویسندگی توصیه می‌کنند که  آزادنویسی کنید بدون هیچ نگرانی‌ای برای اینکه مبادا نوشته‌تان بد باشد یا کسی به آن اهمیت ندهد. این درست است که برای شروع حتما باید بدون کمال‌گرایی این کار را انجام داد. در این مقاله تمرین‌هایی را برای شروع نویسندگی آورده‌ایم: خواندن را با تمرین نویسندگی همراه کنید

اما برای خلق یک نوشته‌ی خوب و ارزشمند بیشتر از هر چیز به مهارت‌های تفکر مخصوصاً تفکر انتقادی نیاز داریم. و البته مقدار زیادی انتخاب کلمه‌های خوب و درست‌نویسی.

کتاب‌خواندن افراطی، می‌تواند فن ‌نوشتن و قلم شما را تقویت کند. اما همان‌طور که گفتم متن خوب مولود یک ذهن متفکر و منسجم است و البته نویسند‌ه‌ای که بهترین کلمات را انتخاب کند و بهترین واژه‌ها را کنار هم بچیند. نوشتن یعنی ترجمه‌ی هر آنچه یادگرفته‌ایم یا در ذهنمان است، به کلام مکتوب.

 

چه چیزهایی نوشتن‌ را آسان می‌کند

یادگیری هر چیز وقتی معنا پیدا می‌کند که در نظام‌هایی از معانی بیاید. نوشتن نوعی کار فکری است و کار فکری مستلزم آمادگی برای مواجهه با مسائل پیچیده است.

نوشتن نوعی گفت‌وگوی زنده‌ی پرسشگرانه است. در حال اندیشیدن به شما کمک می‌کند که نوشته خودتان را به خوبی ارزیابی کنید.

در واقع در اینجا تفکر انتقادی به کمک شما می‌آید. فکر کردن به نوع فکرکردن همان اندیشیدن انتقادی است و فکر شما باید به جای یک خواننده بنشیند و قضاوت کند آیا محتوایی که در حال نگارش آن است،‌ مرتبط با هدف اصلی و موضوع نوشته هست یا خیر.

 

آیا نوشته من مبهم است، اگر آری چگونه می‌توانم آن را شفاف ترش کنم؟

آیا می‌دانم پاراگرافی که در حال نوشتن آن هستم به چه پرسشی بناست پاسخ دهد؟

 

5نکته کلیدی برای آغاز نوشتن

  1. چه گزاره‌ی با اهمیتی از خواندن یک کتاب دریافت‌ کردی که فکر می‌کنی ارزش بسط دادن دارد؟
  2. چه نکته‌ی مهم و یا تحلیل جدیدی می‌توانی درباره گزاره‌ای که یادگرفته‌ای اضافه کنی. البته این کار در این حالت است که شما بعد از مطالعه قصد دارید یک محتوای جدیدی بسازید. ولی اگر هدف شما از نوشتن آموختن دقیق‌تر باشد بازگویی همان محتوا به زبان خودتان کافی است. حتما برای تفهیم کردن ایده‌تان مثالی خوب بزنید. یادم می آید در یکی از کتاب‌های درسی دبیرستانم به نقل از یکی از دانشمندان نوشته شده بود:‌ “‌تنها راه فهمیدن،‌ مثال زدن است”‌؛ من هم تنها راه به خاطر سپردن محتوایی را نوشتن می‌دانم.
  3. از واژه‌هایی اثرگذار استفاده کنید، تشبیه‌ها و قیاس‌های مرسوم در روزمره را استفاده کنید، تا خواننده با یک بار خواندن آن به ذهنش قلاب شود و در خاطرش بماند.
  4. آن هندلی می‌گوید:‌” کمتر، بیشتر است”‌ مقصودش از این جمله این بوده که ممکن است یک متن گوتاه و بدون جملات سنگین از هر متن سنگین دیگری ارزشمندتر و تاثیر گذارتر باشد.
  5. نقل‌به‌معنا؛ نقل‌به‌معنا یکی از مهم‌ترین تمرین‌هایی است که افکار شما را سامان ‌می‌دهد،‌ و باعث می‌شود آنچه را می‌خوانید به خوبی در ذهنتان بماند. راحت‌ترین کار این است که هر چه از یک متن می‌فهمید را به زبان خودتان بنویسید. هر آنچه فهمیده‌اید را یک‌بار به زبان خودتان بنویسید بدون هیچ‌گونه وسواسی. این کار باعث می‌شود تا جایی که یادگرفته‌اید را مرورکنید و بدانید چنددرصد از متن را خوب نفهمیده‌اید تا دوباره آن قسمت را دقیق‌تر بخوانید. ما به این نوع مطالعه خواندن تحلیلی می‌‌‌گوییم.

نمونه تمرین برای نقل‌به‌معنا

گزاره‌ی نمونه:‌ دموکراسی یعنی حکومت مردم

نقل‌به‌معنا: وجود دموکراسی بسته به میزان برابربودن قدرت‌سیاسی تمام افراد جامعه است. یعنی همه‌ی مردم کشور باید به طور نسبی قدرت‌سیاسی برابر و امکان اثرگذاری برابر در قانون‌گذاری داشته باشند. پس ناگزیر هرقدر در کشوری اقلیتی از افراد به سبب داشتن ثروت یا هر نوع نفوذ دیگری قدرت بیش‌تری از دیگران داشته باشند، آن کشور همان‌قدر از دموکراسی فاصله دارد.

جمع‌بندی

در این نوشته از مرتابلاگ قصد داشتیم اهمیت نوشتن را در بهتر‌ زیستن و موثرتر خواندن بیان کنیم. امیدواریم که نوشتن یکی از عادت‌‌های روزانه شما شود و تمرین نویسندگی، گره‌گشای شما در فهمیدن و حل‌کردن.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید