چگونه بیشتر کتاب بخوانیم؟

لذت نوشیدن کسی که تشنه آب است، با کسی که تشنه نیست تفاوت دارد.

به عنوان یک فرد کتاب خوان یکی از دغدغه های همیشگی من این است که چگونه از تمام یک کتاب بهره کافی را ببرم. یا دقیق‌تر بگویم، چه کارهایی هستند که انجام آن ها باعث می­‌شود هر روز با اشتیاق بیشتری منتظر باز کردن یک کتاب باشم؟

روزهای بسیاری بوده که زیاده‌روی در کتاب خواندن، اشتیاقِ داشتن یک کتاب تازه را در من کشته است و این یعنی ممکن است کتاب بعدی که قرار است توسط  من خوانده شود آنطور که باید کارایی نداشته باشد.
گاهی اوقات آنقدر غرق در کتاب می­‌شوم و آن قدر کتاب‌های متعددی را می­‌خوانم که به اصطلاح خودم، لب به لب پر می‌­شوم از محتوا. اما میل دائمی به خواندن کتاب جدید هرگز در من کشته نمی‌­شود.

دقیقا شرایطی بین بودن یا نبودن! خواندن یا نخواندن! این جور مواقع چه کاری از من بر می­‌آید؟

هر کاری در زندگی نیازمند استراتژی است. اگر برای کاری نقش‌ه­ایی نداری از نظر من در واقع کاری نداری! کتاب خواندن هم همین طور است؛ استراتژی‌های خاص خودش را می­‌خواهد. خوب، برای اینکه دوباره اشتیاق در من زنده شود چه کار می‌­توان کرد؟ دقیقا در همین لحظه است که داشتن استراتژی یعنی برگشت به زندگی.

من خودم را ممنوع الکتاب می‌­کنم. یعنی به مدت یک هفته (کمتر یا بیشتر به تناسب نیاز) به خودم اجازه دست زدن به کتاب را نمی‌­دهم. اما کتاب را از جلوی چشمانم حذف نمی­‌کنم تا از یادم نرود. یک جورهایی به خودم شکنجه روحی می­‌دهم. صرفا برای رسیدن به حد مطلوب کتاب خواندن.

کتاب­‌هایی که نخوانده‌ام ولی خواندن آنها برایم شیرین ترین لحظات را رغم می‌­زند، جلوی چشم هایم می­‌چینم. یک هفته تمام وقت و بی‌وقت جلدشان را نظاره می‌­کنم. بارها نوشته روی جلدشان را می­‌خوانم. جلدشان را هم حفظ می­‌کنم. انقدر درباره اسمشان فکر می­‌کنم تا یک طومار از سوال درباره کتاب برایم پیش بیاید. انقدر نگاهشان می­‌کنم تا نخواندنشان من را کلافه و عصبی کند.
می­‌توان در طول یک هفته این کتابها را خواند. آنقدر هم ادا اطوار نداشت اما می­‌توانم به خودم تضمین بدهم وقتی بعد این یک هفته این کتاب­‌ها را بدست می­‌گیریم با سه یا چهار برابر بازدهی بیشتر از محتوای کتاب استفاده می­‌کنیم.

همانطور که در ابتدا گفتم، لذت نوشیدن کسی که تشنه آب است، با کسی که تشنه نیست تفاوت دارد.