معرفی کتاب جنگ و صلح؛ چگونه کتاب جنگ و صلح را بخوانیم؟
رضا امیرخانی در کتاب سرلوحه ها یک لیست صدتایی از رمان هایی که باید خواند معرفی میکند. او در مقابل جنگ و صلح نوشته است: «متاسفانه امسال هنوز نخواندهامش، برای پنجمین بار البته!». (ببشتر بخوانید: رمان چیست؟) وقتی این را برای یکی از دوستانم تعریف کردم، تمام عزمش را جزم کرد تا هر طور شده این رمان ۱۲۰۰ صفحه ای را بخواند. او دو ماه برای خواندن این اثر روسی وقت صرف کرد و پس از اتمامش بلافاصله با من تماس گرفت و با شوق زایدالوصفی گفت: شک ندارم امیرخانی یک احمق تمام عیار است صالحنکا! (۱). بله، او تا مدت ها مرا محمد صالحوییچ رضاییکفسکی میخواند و تا همین چند وقت پیش پس از هر نماز برای سلامتی تزار و ارتش روسیه دعا میکرد.
اما آیا واقعا امیرخانی که ۵ بار این رمان کلاسیک را خوانده یک احمق است؟!
سامرست موام، سکویل وست، فورستر، پریستلی، ون دورن و بسیاری از نویسندگان دیگر در جملاتی مشابه، جنگ و صلح را بهترین رمان تمام زمان میدانند و ویرجینیا وولف، بانوی انگلیسی غرغروی سخت گیر، در مورد این رمان مینویسد: تقریبا هیچ تجربهی انسانیای وجود ندارد که در جنگ و صلح نیامده باشد!
شاید برایتان سوال شده که مگر این کتاب چه دارد؟!
جنگ و صلح تنها یک رمان نیست، تاریخ هم نیست، مجموعه مقالات سیاسی و اجتماعی هم نیست، شاید بهترین تعریف برای جنگ و صلح همان چیزی است که وولف گفته؛ جنگ و صلح مجموعهای از تجربیات انسانی است. عشق، نفرت، دوستی، خیانت، کار، جنگ، جاه طلبی، سرخوردگی، تمام احساساتی که یک انسان در طول زندگیاش تجربه میکند، احساساتی متناقض درست مثل جنگ و صلح.
اما مهم تر از خود این کتاب، نویسندهی آن است. لئو تولستوی، پیر خردمند روسی، از همان اول چنین خردمند نبوده. او پس از اینکه پدر و مادرش را از دست داد، دانشگاه را ترک گفت، تمام ثروت خانوادهی اشرافیاش را بر سر قمار باخت، به ارتش پیوست و کرسی ادبیات دانشگاه را رد کرد تا به اروپا سفر کند. همین تجربیات احمقانه و البته بینظیر، او را در خلق شخصیت هایی عمیق یاری میکند. جنگ و صلح بیش از ۵۸۰ شخصیت دارد! که تولستوی حداقل ۶۰ نفر از آنها را چنان روایت کرده که گویی سالهاست آنها را میشناسیم. و جالب است بدانید در میان این ۵۸۰ نفر حتی یک قهرمان هم نداریم. در جنگ و صلح هیچکس نه سیاه سیاه است و نه سفید سفید، همه خاکستریاند. و این یعنی زندگی، خودِ لعنتیِ زندگی.
متاسفانه هیچکدام از این ویژگی ها کتاب را خوشخوان نمیکند. تولستوی، این پیر خردمند، بر خلاف خردمند بودن، انگار از همان اول پیر بوده! چرا که در سن ۴۸ سالگی، قصه را دقیقا شبیه یک پیرمرد ۷۰ ساله تعریف میکند. همانقدر آرام و پر از جزئیات. برای لذت بردن از خواندن آن باید یا عاشق ادبیات داستانی بوده و یا مازوخیسم داشته باشید! اما روش هایی هم وجود دارد که خواندن این شاهکار ادبی را آسانتر میکند. این روش ها تجربیات شخصی خوانندگان مختلف هستند که شاید برای شما نیز کارگر بیفتند:
انگیزهتان از خواندن این رمان را مشخص کنید
برای چه میخواهید رمان جنگ و صلح بخوانید؟ آیا توصیهٔ یک استاد نویسندگی باعث شده به فکرش بیفتید یا اینکه نمیخواهید از قافلهٔ ادیبان جا بمانید؟ برای بعضیها این کتاب آرامشبخش است و بعضی نیز آن را میخوانند تا اطرافیانشان را بهتر درک کنند. انگیزه خودتان را پیدا کنید و همیشه آن را بیاد داشته باشید. جنگ و صلح کتابی نیست که تنها با علاقه داشتن به داستان بتوان آن را خواند!
با فضای رمان های روسی آشنا شوید
یک مثل معروف وجود دارد که میگوید «شاهنامه را خودت بخوان، بینوایان را به دوستت بده و برای دشمنت کلاسیک روسی بخوان!» . روسیهٔ قدیم شبیه به هیچکجا نیست، نه زبانش، نه فضایش، نه مردمانش، نه رسم ها و سبک زندگیاش و نه رسم الخط نویسندگانش. حتی اسم ها هم چنان پیچیدهاند که اگر حواستان را جمع نکنید یک شخصیت را تا آخر رمان بجای دیگری اشتباه میگیرید! برای آشنا شدن با این فضا بهتر است از رمان ها و داستان های کوتاه و سادهتر شروع کنید. قمارباز داستایوفسکی، نمایشنامه های چخوف یا داستان های کوتاه خود تولستوی مانند پدر سرگئی و مرگ ایوان ایلیچ میتوانند گزینه های خوبی برای شروع آثار کلاسیک روس باشند. کم کم با خواندن رمان های بلندتر مثل پدران و پسران، جنایت و مکافات، ابله و آنا کارنینا میتوانید روی ادبیات و فضای این مقطع زمانی روسیه، تسلط پیدا کنید.
با یکی از شخصیت ها همذاتپنداری کنید
امکان ندارد کسی جنگ و صلح را بخواند و شخصیتی شبیه خودش را در آن پیدا نکند. همراه شدن با این شخصیت در طول رمان هم لذت خوانش را بیشتر کرده و هم عمق فهم شما از داستان را افزایش میدهد. و اگر تولستوی در یک کار ماهر باشد، آن خلق شخصیت است. مطمئن باشید با انجام این روش بعد از چند روز سر و کلهٔ شخصیتی که انتخاب کردهاید در تمام زندگیتان پیدا میشود.
زمان بندی داشته باشید
قبل از شروع این رمان حتما حتما برای خودتان تعیین کنید که چقدر زمان قرار است به آن اختصاص دهید. اگر شما از آن دست خوره های کتابید که دلشان میخواهد هر چه زودتر ته داستان را در بیاورند، پس باید خودتان را برای دو ماه کتابخوانی بی وقفه آماده کنید. اگر نه از آنهایید که دوست دارند ذره ذره طعم کتاب را بچشند پس یک برنامهٔ زمانی منظم برای خودتان مشخص کرده و سعی کنید به آن پایبند باشید. این کتاب ۳۶۱ فصل ۴ صفحه ای دارد و حتی میتوانید در طی یکسال با اختصاص روزی ۱۰ دقیقه (یعنی کمتر از یک دسشویی رفتن) آن را به اتمام برسانید. فقط یادتان باشد، هر برنامهای که دارید اجازه ندهید میانش فاصله بیفتد، همینجوریاش هم ماجرا و شخصیت ها در خاطر نمیمانند!
همخوانی کنید
یکی از لذت بخش ترین کار های دنیا همخوانی کتاب با یکی یا جمعی از دوستان است. تصورش را بکنید، هر روز پس از خواندن ۳۰ صفحه از داستان، بنشینید کنار هم و غیبت ناتاشا روستوف را بکنید، به حماقت های پییر بزوخف بخندید و در مورد فلسفه بافی های سیاسی و اجتماعی تولستوی گفتگو کنید. کار از این لذتبخش تر؟! همخوانی کردن بدون شک خوانش رمان را راحت تر کرده و اصلا گفتگوی با دوستان، خود انگیزهای میشود برای ادامه دادن.حتی مسیر عرفان را هم میگویند با رفیق طی کنید!
ترجمه خوب بخوانید
زبان روسی خودش به اندازه کافی پیچیده و غیرقابل فهم هست. به همین روسیه کنونی نگاه کنید، یک مشت زبان نفهم که هیچکس نمیفهمد چه غلطی توی دنیا میکنند ـ حال اگر آن را به یک مترجم ناشی هم بسپاریم که دیگر واویلا! یک نمونهٔ واضحش تفاوت میان قمارباز ترجمهٔ جلال آل احمد با ترجمهٔ سروش حبیبی است. بعضی اوقات شک میکنم مرحوم جلال اصلا قمارباز را ترجمه کرده باشد. توصیهٔ ما برای جنگ و صلح، ترجمهٔ سروش حبیبی از نشر نیلوفر میباشد. حبیبی مستقیما از زبان روسی ترجمه میکند و کارهایش بینظیر است.
از پیرامتن ها استفاده کنید
گاهی اوقات چیزهایی که ربط زیادی به مطالعه ندارد، به خواندن یک رمان کمک میکند. مثلا نکته برداری و یادداشت جملات قصار کتاب. دیده شده است بعضی ها با خواندن جنگ و صلح محتوای استوری های اینستاگرامشان را تا پایان عمر تامین کردهاند. یا مثلا سریالی که از روی این کتاب ساخته شده را ببینید. گرچه قوت سریال اصلا به پای کتاب نمیرسد اما برای تقریب ذهن به شخصیت ها و ماجرا میتواند مفید باشد.
سخن پایانی
همانطور که بیان شد، این هفت مورد همه تجربیات شخصی خوانندگان مختلف بودند که به نظرشان مفید آمده است، ممکن است بعضی از این ها برای شما کارآیی نداشته باشد، یا شاید خودتان یک روش دیگر برای خواندن این رمان پیدا کنید. خلاصه یادتان باشد:
به اندازه آدم های روی زمین، راه وجود دارد برای خواندن جنگ و صلح!
پی نوشت ۱: در زبان روسی برای مصغر یا همان خودمانی کردن اسم ها هزار روش دارند! از این قبیل روش ها میتوان به اضافه کردن «نکا» و «یشکا» و «ماشکا» و هزار کوفت و زهرمار دیگر به آخر اسمها، اشاره نمود. گاهی اوقات هم اصلا اسم را عوض میکنند😐
نویسنده: صالح رضایی
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عااا چه متن خوبی نوشتم!! دمم گرم :))
دمت گرررم 🙂
ها باحال بید
خیلی متن خوبی بود یکم کمتر ناسزا بگین خوبترم ميشه :))