در شرایط نابسامان کشور، بمانیم با برویم؟
مدتی بود که مدام به این فکر میکردم اینهایی که دور و بر ما مدام در حال ناله کردن از اوضاع جامعه هستند خودشان چه میکنند؟ جز آنکه با این همه بار منفی موجود در حرفهایشان فضای زندگیمان را روز به روز مسموم میگرداند؛ از طرفی میدانستم همین حرفهای هرچند بیمقدار ، اندک اندک میتواند موجب سازندگی شود. اما در این میانه بعضی از فضاها آکنده میشود از این که چرا باید ماند و این همه سختی کشید!؟ حرف های شمیم مستقیمی درباره حرفهای درستی است که حتی گریزی به مسئله پذیرفتن شرایط میزند که با وجود آن، حرف زدن بیشتر را جایز ندانستم.
شمیم مستقیمی در کتاب درهای نیمه باز:
گفتگویی با خودم؛ ماندن یا رفتن؟
اوضاع و احوال در چهار سال منتهی به خرداد ۹۲ روز به روز تنگتر و تلختر میشود؛ جماعت کثیری از کسانی که در رسانهها به آنها نخبگان میگویند در این مدت کشور را ترک کردند؛ بروم یا بمانم؟
دیدگاهتان را بنویسید