مستقل باشید! منظور از این قاعده این است که باید در مورد افکار خود، دیدگاهی کاملا روشن داشته باشیم و در مورد خوب بودنمان چنان مصمم باشیم که دیدگاه دیگران به آسانی ما را تحت تاثیر قرار ندهد. این مقوله دشوارتر از آن چیزی است که در وهله اول به نظر میرسد. همه ما ترسها و دغدغه های خاص خود را داریم. همه ما میخواهیم پذیرفته و دوست داشته شویم. همه ما میخواهیم با دیگران باشیم، عضوی از جمع باشیم و به رسمیت شناخته شویم. همه میخواهیم به چیزی یا جایی تعلق داشته باشیم. وسوسه میشویم که بگوییم« من همان چیزی خواهم بود که تو میخواهی باشم»
اصیل ، خلاق یا متفاوت بودن میتواند ما را به این فکر بیاندازد که آدمی برجسته هستیم و باید از دیگران فاصله بگیریم.
اما آدمهای واقعا موفق تک افتاده نیستند، بلکه به دلیل اصالت و تفاوتشان به سردستگی میرسند. هنگامی تک افتاده میشوید که نفرتانگیز یا بیادب یا آسیب رسان باشید. اما چنانچه مهربان، فکور، تیمدار و قابل احترام باشید مورد استقبال قرار میگیرید و دوست داشته میشوید.
برای آن که مستقل فکر کنید باید در مورد این که چه کسی هستید کاملا مطمئن، و در اندیشه خود و عمل کردن به آن روشن باشید، مستقل فکر کردن هیچ فایدهای نخواهد داشت.
من دوستی دارم بسیار باهوش و زیرک است، اما تمام عقایدش محصول خواندن یک روزنامه ملی خاص است. خط به خط مطالبی که در هر محصول به چاپ میرسد توسط او بازگو میشود. او به طور ضمنی به روزنامه خود اعتماد دارد و متوجه نیست که باورهایش تا چه اندازه قابل پیش بینی است، اندیشههایی که همواره مبتنی بر آن چیزی است که خوانده است. او دیدگاه خود را روشن، با قوت و مستدل بیان میکند، اما همواره کاملا عین دیدگاهی است که در روزنامهاش به چاپ رسیده است. گاهی اوقات همه ما میتوانیم کمی شبیه او باشیم و هر از گاهی لازم است منبع اطلاعات خود را تغییر دهیم تا مطمئن شویم که تازه و اصیل هستیم.
البته مستقل فکر کردن به معنای آن است که شما، الف) چیزی دارید که درباره اش فکر کنید. ب) واقعا به آن چیز فکر میکنید.
به منتخبی از کسانی که میشناسید نگاه کنید. چنانچه با زندگی خود بیگانه باشند شرط میبندم که هیچ یک از این دو کار را انجام نمیدهند.
دیدگاهتان را بنویسید